حمید عباداللهی چنذانق؛ زهرا خستو
دوره 13، شماره 4 ، دی 1391، ، صفحه 24-59
چکیده
کم رشدی علوم اجتماعی در ایران عمدتاً با رویکردهای کلان، بهویژه کارکردگرایی ساختاری و کمتر با رویکردهای خرد مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله با الهام از الگوی نظری کالینز، حلقههای فکری اعضا هیأت علمی دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاههای علامه طباطبائی و تهران را مورد شناسایی قرار میدهد. از نظر کالینز رشد علم ...
بیشتر
کم رشدی علوم اجتماعی در ایران عمدتاً با رویکردهای کلان، بهویژه کارکردگرایی ساختاری و کمتر با رویکردهای خرد مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله با الهام از الگوی نظری کالینز، حلقههای فکری اعضا هیأت علمی دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاههای علامه طباطبائی و تهران را مورد شناسایی قرار میدهد. از نظر کالینز رشد علم در گرو ظهور و تداوم حلقههای فکری بهمثابه «اجتماعهای علمی» است. هسته محوری حلقههای فکری، «زنجیره مناسک تعامل[1]» است. فعالان فضای علم در درون حلقههای فکری، با «انرژی عاطفی[2]» بالا درگیر مباحث نظری میشوند که نتیجه آن رشد و پویایی علم در درون حلقههای فکری بهمثابه اجتماعات علمی است. نتایج این مطالعه که با رویکردی کیفی و از طریق مصاحبههای غیر ساختمند با اعضاء هیأت علمی گروه علوم اجتماعی صورت گرفته، نشان میدهد با وجود مقولات و موضوعات مشترک در بین اساتید هر دانشکده، آنها فاقد «فضای توجه نمادین مشترک[3]»، «تمرکز موضوعی مشترک[4]» و «مناسک تعامل» به عنوان شاخصههای انجمن علمی به مفهوم کالینزی هستند. «فضای گفتوگویی[5]» اساتید بهجای تعامل مولد و پویا با همکاران، محدود به تعامل موقت با دانشجویان است. اساتید بدون وجود حلقه فکری در داخل دانشکدهها، از انرژی عاطفی و سرمایههای فرهنگی بالا برخوردار هستند.