نوع مقاله : علمی

نویسنده

عضو هئیت علمی دانشگاه شهید بهشتی

چکیده

جوانان در گذشته در حوزه ی حرفه و فن با انتقال فکر و پیشه اموزش می دیدند.حوزه ی مذکور متاثر از نظام استاد و شاگردی بود.جوانان در این عرصه ی زندگی پختگی را تجربه می کردند.زندگی خانوادگی،کاری و تفریح از یک وحدت نسبی برخوردار بود.خانواده به چنین نظام و فرایندی امیدوار بود.با این که متعاقب انقلاب صنعتی در غرب نظام استاد_شاگردی متحول شد و اموزش در طول یک عمر به مرحله های کوتاه مدت تغییر یافت ولی در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران بین تحول ماشینی،صنعت پیشه وری و نظام اموزشی آن ارتباط منطقی به وجود نیامدو این ناهمخوانی باعث سردرگمی و عدم اعتماد خانواده ها به حرفه و فن شد.تقدیر گرایی و عدم توجه به عقلانیت نگرش خانواده ها و جوانان را درباره ی کار و حرفه بیش تر با ابهام مواجه ساخت.