نوع مقاله : علمی

نویسندگان

1 عضو هئیت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه شیراز

2 دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه شیراز

چکیده

مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی یکی از مسائل مهم در دهه های اخیر بوده است.یکی از ابعاد مشارکت زنان در حوزه اقتصاد می باشد.مطالعه حاضر با استفاده از نظریه کالینز که خود مبتنی بر نظریه تضاد در سطح خرد می باشد به بررسی نقش زنان در فعالیتهای اقتصاد روستایی و سهم آنان در این حوزه پرداخته است.در این راستا موانع عملی مشارکت زنان در عرصه های مختلف فعالیت اقتصادی در روستاهای فارس مورد توجه قرار گرفته است.از یافته های مهم تحقیق رابطه معکوس بین تحصیلات و مشارکت اقتصادی آنها بوده است.به بیان دیگر،هر چه تحصیلات زنان بیشتر می شود تمایل آنان به انجام دادن کارهای اقتصادی-که عمدتا در روستاها مرتبط با کشاورزی و دامداری است-کمتر می شود.همچنین با افزایش سن ،مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی بیشتر می شود.علاوه بر این  با افزایش تحصیلات و درآمد مردان مشارکت زنان کمتر می گردد.مدل نهایی تحقیق نشان دهنده آن است که قوی ترین متغیر تبیین کننده تغییرات میزان مشارکت اقتصادی زنان،نگرش آنان نسبت به اشتغالشان می باشد.متغیرهای میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی،نگرش مردان نسبت به نقش اقتصادی زنان،فضای جیاتی و اعتماد به نفس زنان دیگر متغیرهایی هستند که بر روی هم 33.8 درصد تغییرات متغیر ئابسته را توضیح می دهند.