نوع مقاله : علمی

نویسنده

. دانشگاه آزاد اسلامى واحد جهرم، گروه جامعه شناسى، جهرم

چکیده

اگر جامعه‌شناسی معاصر فرانسه را دقیق‌تر بررسی کنیم، نکته‌ای توجه ما را به خود جلب می‌کند، و آن تردید در بارة امکان دستیابی به درک نظام‌یافته از مفهوم جامعه است.[1] شک در بارة تصور از جامعه به منزلة تمامیت و ساختمانی متشکل از ساختارها، نهادها و روابط اجتماعی با انتقادهای اخیر افرادی مانند پیر بوردیو یا آلن تورن از جامعه‌شناسان کلاسیک در این کشور ارتباط نزدیک دارد. گرایش دیگری که درکنار اختلاف نظر در بارة فهم نظام‌یافته از جامعه در جامعه‌شناسی فرانسه موجود هست، سوژه و فردی کردن جنبة اجتماعی است که در جریان آن وجوه اجتماعی تا سطح ساخت‌های فردی، تجربة ذهنی و کنش‌های متقابل خُرد اجتماعی تقلیل داده می‌شود. طیف گسترده‌ای از جامعه‌شناسان فرانسوی را می‌توان در ردیف افرادی قرار داد که از این جریان حمایت می‌کنند