مقدمه
از نیمۀ قرن بیستم و به ویژه با پیدایش قرصهای خوراکی، استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی توسعه یافت و در مقیاس وسیعی از سوی زوجین مورد استفاده قرار گرفت. نسبت درصد زنان ازدواجکردۀ 49-15 سالۀ استفادهکننده از روشهای پیشگیری از حاملگی از کمتر از 15 درصد در سال 1966 میلادی به 7/62 درصد در سال 2009 رسید (حسینی 1390: 278). در کشورهای درحالتوسعه شیوع استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی در طول سه دهّ گذشته به طور آشکاری افزایش یافته است. میزان شیوع این وسایل از نزدیک صفر در سال 1960 به حدود 60 درصد در سال 2000 و 2/61 درصد در سال 2011 رسید (بونگارت و جانسون، 2002: 25، سازمان ملل، 2011). امروزه در مقیاس جهانی حدود 63 درصد زنان واقع در سنین تولید مثل دستکم از یک روش پیشگیری از حاملگی استفاده میکنند. با اینحال، میزان شیوع استفاده از این وسایل در میان کشورهای مختلف از سه درصد در چاد تا 88 درصد در نروژ متغیّر است (سازمان ملل، 2011).
در ایران استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی از عمومیّت بالایی برخوردار است. بر اساس نتایج پیمایش جمعیّت و سلامت، 74 درصد زنان 49-15 سالۀ همسردار کشور از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده میکنند (عباسی شوازی و خادمزاده، 1383: 324). علیرغم افزایش آگاهی زنان و دسترسی آسان آنها به روشهای پیشگیری از حاملگی و گسترش عمومیّت استفاده از وسایل پیشگیری، باز هم زنانی هستند که از این روشها استفاده نمیکنند. از سوی دیگر، امروزه شمار فرزندان از دیدگاه خانوادهها کاهش یافته و سنّ فرزندآوری به دورۀ خاصّی از زندگی زنان (حدود 25 تا 32 سالگی) محدود شده است. در نتیجه، زنان یک دورۀ فشردۀ فرزندآوری را در پایان دهۀ دوّم زندگی خود میگذرانند و قبل و پس از آن، ضمن داشتن توانایی تولید مثل، قصدی برای فرزندآوری ندارند (عباسی شوازی و همکاران، 2007: 96). چنانچه زنان مایل باشند تنها دو فرزند داشته باشند، بایستی دستکم 20 سال از وسایل مؤثّر پیشگیری از حاملگی استفاده کنند. در چنین شرایطی، عدم استفادۀ زنان از وسایل پیشگیری از حاملگی به افزایش باروریهای برنامهریزی نشده (نابهنگام و ناخواسته) و در نهایت سقط جنین میانجامد. توجّه به حاملگیهای ناخواسته و برنامهریزی برای جلوگیری از بروز آن به لحاظ تأثیری که بر سلامت مادر و کودک میگذارد حائز اهمیّت بسیار است. علیرغم تحوّل و دگرگونیای که در عملکرد برنامۀ تنظیم خانواده در کشور مشاهده میشود، هنوز هم درصد قابلتوجّهی از حاملگیها برنامهریزینشده است. در سال 1379، اگرچه 72 درصد زنان از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده میکردند، امّا حدود 32 درصد حاملگیها ناخواسته بوده است (عبّاسی شوازی و همکاران، 2001). عرفانی (2008: 1) نشان داد که امروزه در ایران حدود 34 درصد حاملگیها برنامهریزی نشده است که از میان آنها 16 درصد ناخواسته و 18 درصد نابهنگام است. بررسیها (حسنزاده، 1387: 3) همچنین نشان میدهد که با وجود دسترسی آسان به وسایل پیشگیری از حاملگی، هر ساله 400 تا 500 هزار حاملگی ناخواسته در کشور رُخ میدهد که 75 درصد آنها به دلیل عدم استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی است. بر اساس برآوردهای صورتگرفته، استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی سالانه از مرگ ١٧۵٠٠٠ زن جلوگیری میکند. از سوی دیگر، استفاده از روشهای مدرن پیشگیری از حاملگی در کشورهای درحالتوسعه سالانه از مرگ 7/2 میلیون کودک جلوگیری میکند. همچنین، افزایش فاصلۀ بین موالید به مدّت دو سال میتواند از مرگ یک میلیون کودک و بیشتر در سال جلوگیری کند (مجدفر و محمدی، 1387: 3). کاسول (2003) از بین بردن جنین، از بین بردن نوزاد، سوء استفاده از کودک و بیتوجّهی به آن را از دیگر پیامدهای نامطلوب حاملگیهای ناخواسته میداند. بارون و همکاران (1987: 34) استدلال میکنند که زنان با حاملگی ناخواسته به علّت داشتن احساسات و عواطف ناخوشایند در طیّ دوران حاملگی ناخواستۀ خود، در معرض بروز علائم شدید عصبی و در نتیجه خطر افزایش بروز سقط جنین قرار میگیرند. کودکان حاصل از بارداری ناخواسته به احتمال بسیار بیشتری دارای زندگی خانوادگی ناامن و پرآشوبی میشوند، مورد آزار و غفلت والدین قرار میگیرند، رفتارهای بزهکارانه بروز میدهند و نیازمند درمان برای علایم مشکلات روحی روانی هستند (عبّاسی شوازی و همکاران، 1382: 63).
از مهمترین جنبۀ جمعیّتهای انسانی ناهمگونی آنهاست. ایران جامعهای چند قومی است. کُردها با سهم نسبی 10 درصد جمعیّت، سوّمین گروه قومی در ایران میباشند (زنجانی و همکاران، 1378: 53،). بهدست آوردن نتایج شفاف و روشن از مطالعات باروری و خدمات بهداشت باروری در استانهای ناهمگن از لحاظ قومی و مذهبی چندان آسان نمینماید. تفاوتهای موجود در رفتار باروری و پیشگیری از حاملگی توسّط زنان ساکن در استانهای همگن به لحاظ مذهبی و ناهمگن از نظر قومی بر پیچیدگی این مسأله میافزاید. عباسی شوازی و همکاران (1383) در مطالعۀ خود در چهار استان منتخب ایران نشان دادند که زنان کُرد و بلوچ با مذهب تسنّن دارای رفتارهای باروری و جمعیّتی متفاوتی میباشند. مکدونالد (2002: 5) گروههای قومی را یکی از بسترهای مناسب برای بررسی روندهای جمعیتشناختی میداند. در ایران، علیرغم کاهش همزمان باروری در استانها و مناطق شهری و روستایی، میزان کاهش در گروههای مختلف قومی و مذهبی بهطور یکنواخت صورت نگرفته است. از سوی دیگر، عباسی شوازی و همکاران (2009) نشان دادند که در ایران علیرغم گسترش استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی، الگوهای متفاوتی در کاربرد روشهای پیشگیری در میان گروههای قومی وجود دارد. برای مثال، در استان آذربایجان غربی نسبت درصد زنانی که از روشهای مدرن پیشگیری از حاملگی استفاده میکنند در میان کُردها بیشتر از ترکهاست (حسینی و عباسی شوازی، 1389: 12). عباسی شوازی (2001: 12) همچنین نشان داد که ترکها زودتر از کُردها به باروری جایگزینی، 1/2 فرزند برای هر زن، رسیدهاند.
مهاباد یکی از سه شهر مهم کُردنشین ایران و همچنین دوّمین شهر مهمّ استان آذربایجان غربی به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میباشد. حسینی و همکاران (1391: 77) نشان دادند که در شهر مهاباد نیاز برآوردهنشدۀ تنظیم خانواده 8/10 درصد است. میزان بالای نیاز برآوردهنشده، کیفیّت ارائۀ خدمات بهداشت باروری را به چالش میکشد. بنابراین، آگاهی از وضعیّت بهداشت باروری و عوامل و تعیینکنندههای کاربرد وسایل پیشگیری از حاملگی در این منطقه، نقش مهمّی در برنامهریزیهای بهداشت باروری و ارتقاء سلامت مادران و کودکان خواهد داشت. اگرچه مطالعۀ جمعیتشناسی گروههای قومی در ایران در سالهای اخیر رو به رشد بوده، امّا اطلاعات محدودی در مورد تقاضا و کاربرد وسایل پیشگیری از حاملگی در مناطق کُردنشین به طور کلّی و در شهر مهاباد به طور خاص وجود دارد. تحقیق حاضر تلاشی است برای پرکردن این خلاء. این مقاله در صدد است تا به پرسشهای زیر پاسخ دهد:
1) میزان شیوع استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی در میان زنان کُرد همسردار 49-15 سالۀ شهر مهاباد چقدر است؟
2) کدام یک از متغیّرهای مستقل در تصمیم زنان برای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی از بیشترین تأثیر برخوردار است؟
3) گروهبندی پیشبینیشدهی جمعیّت آماری بر پایهی متغیّر وابسته تا چه اندازه با گروهبندی واقعی آنها مطابقت دارد؟
ملاحظات نظری و زمینههای تجربی
در این بخش، ضمن مطالعۀ رویکردهای نظری به عوامل مؤثّر بر استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی، به بررسی شواهد تجربی مرتبط با هر یک از آنها میپردازیم. قبل از آن، ذکر چند نکته در مورد استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی و تنظیم رفتار باروری توسّط زوجها ضروری به نظر میرسد؛
1) تصمیمگیری در مورد باروری فرآیندی ترتیبی و مستمر است نه ایستا که یک بار و برای همیشه گرفته شود.
2) مردم در تنظیم رفتارهای باروریشان نه بر اساس واقعیّت بلکه بر اساس آنچه درک میکنند تصمیم میگیرند. علاوه بر این، همۀ افراد جمعیّت اطّلاعات کاملی در مورد پیشگیری از حاملگی ندارند.
3) زوجها معمولاً دیدی منفی نسبت به باردار نشدن دارند تا اینکه دیدی مثبت به باردار شدن داشته باشند.
عواملی از قبیل ترجیح جنسی و ترکیب جنسی فرزندان در قید حیات میتواند تأثیر عمیقی بر آرزوی فرزندآوری زوجها داشته باشد. علاوه بر این، هزینههای درکشدۀ وسایل پیشگیری از بارداری برای زوجهای مختلف متفاوت است. برای مثال، برگشتناپذیری عقیمسازی برای زوجهایی که در مورد آینده هنوز تصمیم قطعی نگرفتهاند با زوجهایی که قطعاً میدانند بچۀ دیگری نمیخواهند متفاوت است. همچنین، در شرایط اقتصادی و اجتماعی متفاوت زوجها میتوانند به روشهای پیشبینینشده تغییر عقیده بدهند. بنابراین، فرآیند تصمیمگیری در مورد فرزندآوری ایستا و ساکن نیست و در شرایط اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی متفاوت فرق میکند.
تعیینکنندههای اقتصادی ـ اجتماعی، جمعیّتی و فرهنگی مؤثّر بر تقاضا برای وسایل پیشگیری از حاملگی
کاهش باروری در بسیاری از کشورها یکی از پیامدهای کلّی توسعهی اقتصادی ـ اجتماعی و تلاشهایی است که در زمینۀ اجرای برنامهی تنظیم خانواده صورت گرفته است (استوور و همکاران، 1388: 30). با اینحال، (مهران و همکاران (1995: 22) استدلال میکنند که به دلیل شرایط اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی متفاوت کشورها، میزان استقبال آنها از برنامۀ تنظیم خانواده متفاوت بوده است.
انگیزه زوجها برای پیشگیری از حاملگی متأثّر از عواملی چون تحصیلات، اشتغال زنان، استقلال زنان، ایدهآلها و تمایلات فرزندآوری، سنّ زن و شمار فرزندان در قید حیات است. در بیشتر کشورها، میزان استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی در میان زنانِ جوان در پایینترین حد و سپس در میان زنان 30 ساله به بیشترین حد خود میرسد و پس از آن رو به کاهش میگذارد (روبی ، 1992). این امر میتواند منعکسکنندۀ نیّات زنان جوان برای فرزندآوری و افزایش علاقه و تمایل زنان مُسن برای توقّف فرزندآوریشان در حدود 30 سالگی باشد . زنان شاغل و به ویژه آنان که استقلال مالی دارند با افزایش آگاهیشان از جهان خارج کنترل بیشتری نیز بر تصمیمات خانواده و در نتیجه، تصمیمات باروریشان خواهند داشت (آسِفا و همکاران، 2007). در واقع، کارِ پرداختی جایگزین رضایتبخشی برای فرزندآوری و تربیّت آنهاست. زنانی که در خارج از خانه کار میکنند در مقایسه با سایر زنان، بیشتر از روشهای پیشگیری از بارداری استفاده میکنند.
هر پدر و مادری دارای باورها و آرزوهایی در مورد بُعد خانواده و حتّی شمار فرزندان دختر یا پسری است که میخواهند داشته باشند. چنین خواستی بهطور مستقیم بر استفاده یا عدم استفادۀ آنها از وسایل پیشگیری و در نتیجه، باروریشان تأثیر میگذارد. بنابراین، بر حسب اینکه خانوادۀ ایدهآل یا شمار فرزندان ایدهآل نزد زوجین چه باشد، باروری متفاوت خواهد بود (حسینی، 1390: 116). زیودو و همکاران (2003) میگویند زنانی که به اندازهی ایدهآل خود در مورد بُعد خانوار رسیدهاند، تقریباً دو برابر بیشتر از سایر زنان از وسایل پیشگیری از بارداری استفاده میکنند. یافتههای فکدو (1996) در آدیس آبابا این نتایج را تأیید میکند. او نشان داد زنانی که پیشتر به شمار فرزندان دلخواه خود رسیده و یا پنج فرزند و بیشتر داشتهاند، نگرشی مثبت در زمینۀ استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی دارند. شمار فرزندان در قید حیات نیز میتواند بر گرایش زوجها به استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی تأثیر بگذارد. ممدامی و گرنر (1993) نشان دادند که استفاده از وسایل پیشگیری تا فرزند سوم یا چهارم کاهش و سپس افزایش مییابد. شمار بیشتر فرزندان در قید حیات، زوجها را تشویق میکند که باروریشان را متوقّف یا میان موالید فاصله بگذارند. به بیان دیگر، شمار بیشتر فرزندان در قید حیات، تمایلات فرزندآوری را کاهش میدهد (میهرت ، 2008). وستوف و بانکلی (1995) نشان دادند که در آمریکای لاتین و حوزۀ دریای کارائیب، عدم تمایل به فرزندآوری در میان زنانی که دو بچّه داشتند به مراتب بیشتر از زنانی بود که یک بچّه داشتند (60 درصد در مقابل 22 درصد).
یکی دیگر از مشخّصههای اجتماعی مؤثّر بر تقاضا برای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی وضع سواد و سطح تحصیلات است. تأثیر تحصیلات از دو جنبه حائز اهمیّت است. از طرفی، تحصیلات باعث تحوّلات فردی و دگرگونی در ایدهآلهای شخصی میگردد و با گسترش اُفق دید افراد به ماورای مرزهای سنّتی جامعه باعث میشود که زنان به ارزیابی مجدّد ارزش فرزندان و نقش زن در جامعه بپردازند (حسینی، 1390: 100). فیسن (2000) میگوید در بیشتر نقاط جهان، افزایش سطح تحصیلات زنان رابطهی مستقیمی با میزان احترامی دارد که دیگران برای نظرات آنها قائل میشوند. افزایش سطح تحصیلات همچنین باعث افزایش سنّ ازدواج میشود. تحصیلات فرصتهای شغلی را برای زنان مهیّا کرده، در افزایش آگاهی و شناخت زنان از مسایل بهداشتی مؤثّر واقع شده و زمینه را برای پذیرش بهتر و مؤثّرتر خدمات بهداشت باروری و تنظیم خانواده فراهم میسازد. یافتههای بانک جهانی (2007) نشان میدهد که میزان استفاده از وسایل پیشگیری در میان زنان بیسواد پنج برابر کمتر از زنانی است که دارای تحصیلات متوسّطه و بالاترند. همچنین، زنان با تحصیلات ابتدایی به طور متوسّط 6/3 درصد بیشتر از زنان بیسواد از وسایل پیشگیری استفاده میکنند.
گذشته از تعیینکنندههای اقتصادی ـ اجتماعی، جمعیّتی و فرهنگی مؤثّر بر تقاضا برای کاربرد وسایل پیشگیری از حاملگی، برخی از صاحبنظران مانند بوشان (1997) بر هزینههای پیشگیری از بارداری و برخی چون استرلین (1975) بر موانع و مخارج کنترل موالید در کنار عرضه و تقاضای فرزند تأکید دارند.
هزینههای پیشگیری از بارداری
بوشان (1997)، برخلاف دیگران، استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی را نه به عوامل اقتصادی ـ اجتماعی و جمعیّتی بلکه به هزینههای درکشده از وسایل پیشگیری مرتبط میداند. زوجها بر اساس درکی که از هزینههای حاملگی دارند و نه بر اساس هزینههای واقعی آن تصمیم به تنظیم باروری
میگیرند. استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی مستلزم صرف هزینههای پولی و غیر پولی است.
هزینههای غیر پولی ممکن است یک نیروی بازدارندۀ بسیار قویتری نسبت به هزینههای پولی باشد. وی در این ارتباط سه نوع هزینه را از هم تفکیک میکند:
الف) هزینههای مرتبط با دسترسی؛ برای استفاده از هر گونه وسیلهی پیشگیری از بارداری یک شرط مهم دسترسی زنان به آن وسیله است. رابطۀ مستقیمی بین دسترسی به یک روش و میزان استفاده از آن وجود دارد. بونگارت و بروس (1995) نشان دادند که در 10 کشور مورد مطالعۀ آنها میزان شیوع استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی با افزایش فاصلۀ دستیابی به وسایل تنظیم خانواده کاهش مییابد. خدمات تنظیم خانواده از لحاظ کیفیّت متفاوتاند. تجزیه و تحلیل دسترسی به خدمات به خودی خود معنی دار نیست. بنابراین، باید محتوا، دامنه و نحوۀ ارائۀ خدمات نیز در نظر گرفته شوند. دامنه و کیفیّت خدمات ممکن است عوامل تعیینکنندهی مهمتری بر رفتارهای پیشگیری از بارداری در مقایسه با نزدیکی یا دوری نسبت به یک مرکز خدمات باشند.
ب) هزینههای مربوط به آگاهی و نگرانیهای بهداشتی و ترس از عوارض جانبی روشها؛ یکی از عواملی که میتواند مانعی برای استفادۀ زنان از روشهای پیشگیری باشد نداشتن آگاهی در مورد روش و چگونگی استفاده از آنها و یا حتّی نداشتن آگاهی در مورد چگونگی دستیابی به این خدمات و یا عوارض جانبی این روشهاست. در نتیجه، آگاهی از دستکم یک روش پیشگیری از بارداری پیششرطی ضروری به نظر میرسد. میزان اطّلاعات استفادهکنندگان از جزئیات روشی که به کار گرفتهاند نقش مهمّی در تداوم مصرف و در نتیجه، افزایش میزان کارایی و اثربخشی آن روش خواهد داشت (حسینی، 1390: 125). درک خطرات بهداشتی وسایل پیشگیری از بارداری یکی از دلایل عدم استفادۀ زنان از وسایل پیشگیری از حاملگی است. در بسیاری از کشورها، نگرانیهای بهداشتی و ترس از عوارض جانبی میتواند انگیزۀ لازم را برای عدم استفاده از وسایل به وجود آورد. بنابراین، بسیاری از زنان از وسایل استفاده نمیکنند نه به این خاطر که میخواهند حامله شوند بلکه به این علّت که عوارض جانبی و مشکلات جسمانی و سلامتی ناشی از استفاده از این وسایل را تجربه کردهاند.
ج) هزینههای مربوط به مخالفتهای اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی با تنظیم خانواده؛ علاوه بر موارد مذکور، بررسیها نشان میدهد که بسیاری از زنان به دلیل مخالفتهای شوهر و یا دیگران نمیتوانند از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده کنند. در خانوادههایی که آداب و رسوم سنّتی هنوز هم از اهمیّت ویژهای برخوردار است و در مسایل مربوط به تولید مثل، شوهران به ندرت با همسران خود مشورت میکنند، این شوهران هستند که تصمیمگیرندگان اصلی در مورد باروری هستند (بلاچیو، 2007). در واقع، دخالت شوهر در تمام امور مربوط به استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری، از جمله تصمیم به ادامۀ پیشگیری از بارداری، نوع وسیله و طول مدّت عمل پیشگیری از بارداری مؤثّر است. مردان و زنان اغلب در مورد اندازۀ مطلوب خانواده با هم اختلاف دارند. در صورت عدم توافق زوجین در مورد اندازۀ مطلوب خانواده، معمولاً دیدگاه شوهران غالب است حتّی اگر ترجیحات یک زن مهمتر باشد. باینیام (2007) میگوید شوهران در تصمیمات خود در مورد شمار فرزندان عقاید همسرانشان را نادیده میگیرند. برای بیشتر زنان نیّات و اهداف شوهرانشان و خانواده برای استفاده از وسایل دلیل بسیار مهمتری از آرزوها و نیات خودشان در مورد استفاده از وسایل است.
چارچوب عرضه و تقاضا و هزینههای تنظیم باروری
در مدل استرلین (1975) تقاضا برای کاربرد وسایل پیشگیری از حاملگی و تصمیمگیری درباره کنترل عمدی باروری بر اساس سه مفهوم عرضۀ فرزند یعنی توان فیزیکی زاد و ولد زنان ، تقاضا برای بچّه یعنی شمار ایدهآل کودکان زنده و مخارج کنترل موالید فرموله شده است. به باور استرلین، کنترل آگاهانۀ باروری بستگی به تفاوت بین پتانسیل بُعد خانوار ( ) و بُعد مطلوب خانوار ( ) دارد. اگر موازنهی منفی باشد، خانوار قادر نیست به بُعد مطلوب و مورد نظر خود دست بیابد. در نتیجه، انگیزه برای فرزندآوری بیشتر میشود. اگر حاصل این موازنه مثبت باشد، والدین با فرزندان ناخواسته مواجه میشوند و انگیزه لازم را برای کنترل موالید بدست میآورند.
استرلین، برخلاف سایر اقتصاددانان نئوکلاسیک تلاش کرد تا با واردکردن متغیّر موانع و مخارج کنترل موالید در مدل خود صبغهای جامعهشناختی نیز به آن بدهد. بر این اساس میگوید وقتی هزینههای تنظیم باروری بالا باشد هیچگونه کنترل عمدی بر باروری اِعمال نخواهد شد. در نتیجه، بُعد خانوار بزرگتر از بُعد مطلوب و ایدهآل خانوار خواهد شد. کنترل عمدی باروی تنها در شرایطی صورت میگیرد که هزینههای تنظیم باروری نسبتاً پایین و بُعد خانوار مطلوب و مورد انتظار برابر با تقاضا برای فرزندان باشد (حسینی، 1390: 127).
روششناسی و دادهها
پژوهش حاضر حاصلِ پیمایشی است که در فروردین 1391 در شهرستان مهاباد انجام شد. دادههای مورد نیاز به وسیلهی پرسشنامه و از طریق مصاحبه با تمام خانوارهای نمونه و یک زن حدّاقل یک بار ازدواجکردۀ همسردار 15 تا 49 سالهی عضو خانوار گردآوری شد. جمعیّت آماری شامل کلیۀ خانوارهای معمولی ساکن در شهر مهاباد و زنان 49-15 سالۀ حدّاقل یکبار ازدواجکرده دارای همسر است که در داخل خانوارها شناسایی و مورد مصاحبه قرار گرفتند. از آنجا که در بعضی خانوارها بیش از یک زن ازدواجکرده 49-15 ساله وجود داشت، مبنای انتخاب واحد تحلیل زن ازدواجکردۀ 49-15 سالهای بود که همسر سرپرست خانوار بود.
حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 700 خانوار تعیین شد. روش نمونهگیری، ترکیبی از روشهای خوشهای چندمرحلهای، تصادفی و تصادفی سیستماتیک است. دادهها با استفاده از بستهی نرم-افزاری SPSS 20 پردازش و تجزیه و تحلیل شد. با توجّه به سطح سنجش متغیّر وابسته (اسمی دو وجهی)، در تجزیه و تحلیل چندمتغیّره از روش تحلیل تمایز استفاده شد. تحلیل تمایز روشی است که متغیّرهای مستقل را برای ایجاد یک متغیّر جدید ترکیب میکند که هر یک از پاسخگویان برای آن مقداری بهدست میآورند. این متغیّر جدید که تابع تشخیص نامیده میشود به گونهای محاسبه میشود که پاسخگویان را بر حسب مقداری که بهدست میآورند در طبقات مختلف متغیّر وابسته تفکیک کند (حبیبپور و صفری، 1390: 812).
متغیّرهای تحقیق
متغیّرهای مستقل در پژوهش حاضر به چهار دسته متغیّرهای اقتصادی ـ اجتماعی، جمعیّتی، فرهنگی
و هزینههای پیشگیری از حاملگی تقسیم میشوند ( جدول شماره 1). متغیّر وابسته استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی میباشد که در سطح سنجش اسمی و با دو گویهی «بلی» و «خیر» اندازهگیری شده است. با توجّه به اینکه در تحلیل تمایز بایستی تمامی متغیّرهای مستقل در سطح سنجش فاصلهای باشند، متغیّرهای سطح تحصیلات، خاستگاه، وضعیّت اشتغال و تمایلات فرزندآوری به متغیّرهای تصنّعی تبدیل شده و سپس وارد تحلیل شدند.
جدول شماره 1. متغیّرهای مستقل و شاخصهای تحلیل
متغیّرهای مستقل معرّفها
اقتصادی ـ اجتماعی سطح تحصیلات، خاستگاه، وضعیّت اشتغال
جمعیّتی سن هنگام بررسی، شمار فرزندان ایدهآل، شمار فرزندان در قید حیات، تمایلات باروری
فرهنگی گرایش به ترجیح جنسی، تقدیرگرایی در رفتار باروری، استقلال زنان در خانواده، نگرش نسبت به هزینهها و منافع فرزندان
هزینههای پیشگیری از حاملگی هزینههای مرتبط با دسترسی، هزینههای مرتبط با آگاهی و ترس از عوارض جانبی روشهای پیشگیری، هزینههای مرتبط با مخالفتهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی
یافتهها
در ارایۀ نتایج، ابتدا ویژگیهای اقتصادی ـ اجتماعی، جمعیّتی و فرهنگی پاسخگویان به صورت کلّی توصیف میشود. سپس، میزان شیوع استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی محاسبه خواهد شد. در ادامه، به تحلیل دو متغیّره و چندمتغیّرهی تعیینکنندههای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی میپردازیم.
ویژگیهای اقتصادی ـ اجتماعی، فرهنگی و جمعیّتی پاسخگویان
بر اساس این تحقیق، میانگین سنّ زنان در هنگام بررسی 2/33 سال و میانگین سنّ ازدواج آنها 5/20 سال بوده است. توزیع زنان در گروههای سنّی تولید مثل حاکی از آن است که بیشترین جمعیّت نمونه در گروه سنّی 34-30 ساله و کمترین شمار در اوّلین گروه سنّی تولید مثل (19-15 ساله) قرار دارند. توزیع درصدی پاسخگویان برحسب سنّ ازدواج، تغییرات صورت گرفته در میانگین سنّ ازدواج گروههای هم دورۀ ازدواجی را تأیید میکند. در طول زمان میانگین سنّ زنان به هنگام ازدواج افزایش یافته؛ به طوریکه این شاخص از 4/18 سال در گروه همدوره ازدواجی دهۀ 1360 و پیش از آن به 71/20 سال در گروه همدوره ازدواجی دهۀ 1370 و 24/21 سال در گروه همدورۀ ازدواجی دهۀ 1380 افزایش یافته است.
حدود 65 درصد زنان اظهار نمودند که تمایل ندارند علاوه بر فرزندانی که هماکنون دارند فرزند دیگری به دنیا بیاورند. تحلیل نسلی تمایلات فرزندآوری زنان نشان داد که زنان متولّد دهههای 1340 و 1350 تمایل کمتری برای فرزندآوری بیشتر دارند. این وضعیّت ریشه در این واقعیّت دارد که این دسته از زنان به شمار ایدهآل فرزندان خود دست یافتهاند. بررسی وضع سواد پاسخگویان از عمومیّت سوادآموزی در میان آنها حکایت دارد؛ به طوری که تنها کمی بیش از 16 درصد پاسخگویان را افراد بیسواد تشکیل میدهند. نتایج از بهبود وضعیّت سواد زنان در طول زمان حکایت دارد؛ بهطوریکه نسبت درصد بیسوادان از 7/41 درصد در گروه همدوره ازدواجی 1369-1357 به 3/9 درصد در گروه همدوره ازدواجی دهۀ 1380 تقلیل یافته است. بررسی وضعیّت اشتغال زنان گویای آن است که کمتر از 15 درصد آنها در زمان بررسی شاغل و بیش از 85 درصد غیرشاغل بودهاند. تحلیل نسلی نسبتهای اشتغال نشان میدهد که در طول زمان بر نسبت درصد زنان شاغل در شهر مهاباد افزوده شده و نسبت اشتغال در میان گروه همدوره ازدواجی اخیرتر بیشتر (17 درصد) از نسبت متناظر در میان زنان متعلّق به گروه همدورۀ ازدواجی دهۀ 1369-1357 (9/6 درصد) است.
نتایج همچنین نشان میدهد که در طول زمان تغییرات عمدهای در نگرشهای فرهنگی زنان صورت گرفته و ایستارهای بیشتر آنها در جهت تفکّرات مدرن تغییر کرده است. آنچه در این میان جلب توجّه میکند میزان بالای تقدیرگرایی در جمعیّت نمونه است. بر خلاف دیگر ویژگیهای فرهنگی، تقدیرگرایی در رفتارهای باروری نه تنها کاهش محسوسی نداشته، بلکه در میان گروههای همدوره ازدواجی نیز تفاوت معنیداری را نشان نمیدهد. به استثنای تقدیرگرایی در رفتار باروری، در همهی شاخصها اختلافی معنی-دار بین متولّدین دهۀ 1340 با دهههای 1350 و 1360 وجود دارد. تفاوتها بین متولّدین دهههای 1350 و 1360 معنیدار نیست. نتایج از ایجاد شکاف در نگرشهای فرهنگی بین متولّدین دهۀ 1340 با متولّدین دهۀ 1350 و 1360 حکایت دارد.
بررسی شیوع استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی
اطّلاعات مندرج در جدول 2 از شیوع گستردۀ استفاده از روشهای پیشگیری از حاملگی، به ویژه روشهای مدرن پیشگیری، در جامعهی مورد بررسی حکایت دارد. همانطور که مشاهده میشود، حدود سه چهارم زنان مورد بررسی از وسایل پیشگیری از حاملگی، اعم از روشهای سنّتی و مدرن، استفاده میکنند.
جدول شماره 2. توزیع فراوانی و فراوانی نسبی شیوع استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری در میان پاسخگویان
مقولات فراوانی
مطلق نسبی
از وسایل پیشگیری استفاده میکنند 520 3/74
روشهای مدرن 370 2/71
روشهای سنّتی 150 8/28
جمع 520 0/100
از وسایل پیشگیری استفاده نمیکنند 180 7/25
جمع 700 0/100
تحلیلهای نسلی نشان داد که میزان استفاده از وسایل مدرن و سنّتی پیشگیری از حاملگی در گروههای همدورۀ ازدواجی متفاوت است. استفاده از روشهای سنّتی در گروه همدوره ازدواجی دههی 1380 بیشتر از دو گروه همدورۀ ازدواجی دیگر است (نمودار 1). در مقابل، عمومیّت استفاده از روشهای مدرن در گروه همدوره ازدواجی دهۀ 1360 بیشتر از دو گروه همدورۀ ازدواجی دیگر است. این تفاوتها ناشی از این واقعیّت است که زنان متعلّق به گروه همدورۀ ازدواجی دهۀ 1360 و قبل از آن به ایدهالهای فرزندآوریشان دست یافته و بنابراین، بیشتر از روشهای دایمی و طولانیاثر پیشگیری از حاملگی استفاده میکنند. افزایش شیوع استفاده از روشهای سنّتی پیشگیری از حاملگی در میان زنان متعلّق به گروه همدورۀ ازدواجی دههی 1380 برخلاف انتظار است. با توجّه به میزان بالای شکست روشهای سنّتی، انتظار میرود در طول زمان تمایل زنان به استفاده از روشهای مدرن بیشتر شود. البتّه، افزایش آگاهی زنان از روشهای مدرن پیشگیری از حاملگی و وقوف به عوارض و اثرات جانبی استفاده از این روشها میتواند یکی از دلایل کاهش تمایل زنان به استفاده از روشهای مدرن پیشگیری از حاملگی در میان گروه همدورۀ ازدواجی دهۀ 1380 باشد. بررسی و تحلیل دقیقتر این موضوع مستلزم انجام مطالعاتی با روشهای کیفی و یا ترکیبی میباشد.
همانطور که در نمودار شماره 1 ملاحظه میکنید، استفاده از وسایل پیشگیری (اعم از سنّتی و مدرن) در گروه همدورۀ ازدواجی دهۀ 1370 بیشتر از دو گروه همدورۀ ازدواجی دیگر است. دلیل این امر را میتوان اجرای عملی برنامهی تنظیم خانواده
نمودار شماره 1. شیوع استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی بر حسب گروههای همدوره ازدواجی
از سال 1368 و گسترش خدمات بهداشت باروری در کشور دانست. میزان پایین استفاده از وسایل پیشگیری (اعم از سنّتی و مدرن) در میان زنان متعلّق به گروه همدوره ازدواجی دهۀ 1380 نیز میتواند از طرفی به دلیل تمایلات فرزندآوری بیشتر زنان واقع در این گروه همدورۀ ازدواجی و از سوی دیگر، شمار بیشتر زنانی باشد که در زمان بررسی حامله بودند (1/16 درصد) و به این گروه همدورۀ ازدواجی تعلّق داشتند.
تحلیل دو متغیّره
برای بررسی این موضوع که آیا بین زنانی که از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده میکنند و آنهایی که استفاده نمیکنند، تفاوت معنیداری بر حسب مشخّصههای جمعیّتی، فرهنگی و هزینههای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی وجود دارد یا خیر از آزمون t با دو نمونهی مستقل استفاده شد (جدول شماره 2). نتایج گویای آن است که به استثنای دو متغیّر سنّ به هنگام بررسی و شمار فرزندان ایدهآل، تفاوت
معنیداری در میانگین سایر مشخّصهها در میان این دو گروه از زنان وجود دارد. بر حسب متغیّرهای مرتبط با هزینههای پیشگیری (هزینههای دسترسی، هزینههای آگاهی و عوارض جانبی، و هزینههای مخالفتهای خانوادگی اجتماعی) در هر سه مورد میانگین نمرات زنانی که از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده نمیکنند بیش از زنانی است که استفاده میکنند. به این ترتیب، میتوان گفت زنانی که از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده نمیکنند هزینههای درکشدهی بیشتری دارند و این امر میتواند بر عدم استفادهی آنها از وسایل تأثیر بگذارد.
جدول شماره 2. بررسی تفاوت میانگینهای متغیّرهای پیشبین در دو گروه از زنان استفادهکننده و عدم استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی
متغیّرها آزمون لِون برای برابری واریانسهای
دو گروه آزمون t برای برابری میانگینهای
دو گروه
مقدار F سطح معنیداری مقدار t سطح معنیداری
هزینههای دسترسی فرض برابری واریانسها 159/1 282/0 575/5 - **
فرض نابرابری واریانسها 522/5 - **
هزینههای آگاهی و عوارض جانبی فرض برابری واریانسها 971/0 325/0 352/6 - **
فرض نابرابری واریانسها 287/6 - **
هزینههای مخالفتهای خانوادگی اجتماعی فرض برابری واریانسها 097/417 0005/0 716/8 - *
فرض نابرابری واریانسها 121/5 - *
استقلال زنان فرض برابری واریانسها 329/8 004/0 799/5 **
فرض نابرابری واریانسها 291/5 **
ترجیح جنسی فرض برابری واریانسها 676/0 411/0 114/2 - *
فرض نابرابری واریانسها 073/2 - *
هزینهها و منافع فرزندان فرض برابری واریانسها 163/38 0005/0 728/7 - **
فرض نابرابری واریانسها 567/6 - **
تقدیرگرایی در رفتار باروری فرض برابری واریانسها 528/5 019/0 443/2 - *
فرض نابرابری واریانسها 568/2 - *
سن در هنگام بررسی فرض برابری واریانسها 292/16 0005/0 227/0 ns
فرض نابرابری واریانسها 208/0 ns
شمار فرزندان در قید حیات فرض برابری واریانسها 925/17 0005/0 567/5 **
فرض نابرابری واریانسها 169/5 **
شمار فرزندان ایدهآل فرض برابری واریانسها 593/5 018/0 857/0 ns
فرض نابرابری واریانسها 825/0 ns
** = معنیداری در سطح 01/0 * = معنیداری در سطح 05/0 ns = غیرمعنیدار
بر اساس اطّلاعات مندرج در جدول شماره 2، میانگین نمرۀ شاخص استقلال زنان برای آن دسته از زنانی که از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده میکنند بیشتر از زنانی است که استفاده نمیکنند. در واقع، زنانی که از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده میکنند در تصمیمگیریهای مرتبط با رفتارهای جمعیّتی از استقلال بیشتری برخوردارند. در مقابل، میانگین نمرات شاخصهای گرایش به ترجیح جنسی، تقدیرگرایی در رفتار باروری و نگرش نسبت به هزینهها و منافع فرزندان در میان زنانی که از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده نمیکنند بیشتر از آنهایی است که استفاده میکنند.
بر اساس این نتایج میتوان گفت زنانی که از وسایل پیشگیری استفاده میکنند بیشتر از سایر زنان دارای تفکّرات مدرن میباشند. همچنین، نتایج نشان میدهد که از نظر شمار فرزندان در قید حیات نیز تفاوت معنیداری میان زنانی که از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده میکنند در مقایسه با آنهایی که استفاده نمیکنند وجود دارد.
تحلیل چند متغیّره
در ادامه، میخواهیم بدانیم کدام یک از متغیّرهای مستقل در تصمیمگیری زنان برای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی بیشترین تأثیر را دارد. در واقع، میخواهیم بدانیم که گروهبندی زنان بر پایهی استفاده یا عدم استفاده از وسایل پیشگیری تا چه اندازه با گروهبندی افراد در تابع تمایز مشابهت دارد. برای این منظور، ابتدا با استفاده از تابع تمایز و متغیّرهای پیشبین، تصمیم زنان برای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی پیشبینی میشود. سپس، این پیشبینی با اظهارات زنان در این خصوص مقایسه میشود تا میزان مطابقت این پیشبینی با اظهار نظر خود افراد مشخّص گردد.
جدول 3، معنیداری تفاوت میانگینهای هر یک از متغیّرهای مستقل در میان طبقات متغیّر وابسته را نشان میدهد. چنانچه سطح معنیداری کوچکتر از 01/0 باشد، نتیجه میگیریم که تفاوت میانگین گروهها معنیدار است. برای این منظور، از آمارهی لاندای ویلکز استفاده میشود. هر چه مقدار لاندا برای یک متغیّر کمتر باشد بیانگر سهم بیشتر آن متغیّر در تابع تمایز است. همانطور که مشاهده میشود، متغیّر هزینههای مرتبط با مخالفتهای اجتماعی و خانوادگی با 902/0 باعث ایجاد بیشترین تمایز در میان گروههای متغیّر وابسته است.
در مرحله بعد، متغیّرهای مستقل به صورت گام به گام وارد تابع تمایز شده و برحسب مقدار F و لاندای ویلکز در تابع نهایی باقی مانده و یا حذف شدند. جدول شماره 4، متغیّرهایی را نشان میدهد که در نهایت برای ایجاد تابع تمایز از آنها استفاده شده است. از مجموع 14 متغیّر مورد مطالعه تنها هشت متغیّر در تابع تمایز استفاده شدهاند.
جدول شماره 3. آزمون برابری میانگینها برای هر یک از متغیّرهای مستقل
متغیّر مستقل لاندای ویلکز مقدار F سطح معنی-داری
سطح تحصیلات 998/0 062/1 ns
وضعیّت اشتغال 000/1 036/0 ns
خاستگاه 999/0 462/0 ns
تمایلات باروری 937/0 154/47 **
سن در هنگام بررسی 000/1 052/0 ns
تعداد فرزندان در حال حاضر زنده 957/0 989/30 **
تعداد فرزندان ایدهآل 999/0 734/0 ns
استقلال زنان 954/0 625/33 **
گرایش به ترجیح جنسی 994/0 467/4 *
تقدیرگرایی در رفتار باروری 992/0 968/5 *
نگرش نسبت به هزینه و منافع فرزندان 921/0 729/59 **
هزینههای مرتبط با دسترسی 957/0 077/31 **
هزینههای مرتبط با آگاهی از روشها و عوارض جانبی 945/0 344/40 **
هزینههای مرتبط با مخالفتهای اجتماعی و خانوادگی 902/0 961/75 **
** = معنیداری در سطح 01/0 * = معنیداری در سطح 05/0 ns = غیرمعنیدار
در واقع، این هشت متغیّر به میزان زیادی در پیشبینی تصمیم زنان برای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی کمک میکنند. متغیّرهای مذکور پس از هشت مرحله پالایش بر حسب مقدار لاندای متغیّر در افزایش مقدار کلّ لاندای تابع و مقدار F جزئی برای ورود و خروج از معادلهی تمایز انتخاب شده-اند. با مقایسهی مقدار F متغیّرها و لاندای ویلکز آنها میتوان دریافت که متغیّرهایی چون «هزینههای مرتبط با مخالفتهای فرهنگی و اجتماعی» و «تعداد فرزندان در قید حیات» به میزان زیادی در پیش-بینی تصمیم زنان برای استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری مؤثّر بودهاند (جدول شماره 4).
جدول شماره 4. متغیّرهای نهایی وارد شده برای ایجاد تابع تمایز
متغیّر مقدار F برای ورود متغیّر به تابع لاندای ویلکز
هزینههای مرتبط با مخالفتهای اجتماعی و خانوادگی 797/42 769/0
نگرش نسبت به هزینه و منافع فرزندان 932/20 746/0
تعداد فرزندان در قید حیات 273/42 769/0
هزینههای مرتبط با آگاهی از روشها و عوارض جانبی 668/9 734/0
تمایلات باروری 980/21 747/0
سن در هنگام بررسی 832/23 749/0
استقلال زنان 094/10 735/0
هزینههای مرتبط با دسترسی 324/6 731/0
بر اساس این بررسی، مقدار ویژهی تابع تمایز، درصد واریانس تبیینشده توسط تابع و همبستگی کانونی به ترتیب 481/0، 100 و 685/0 است. مقدار همبستگی کانونی (685/0) نشان میدهد که مجموعهی متغیّرهای مستقل توانستهاند حدود 9/46 درصد واریانس متغیّر وابسته را تبیین کنند و تابع مورد نظر قادر است به خوبی گروهها را از همدیگر تفکیک کند. بر اساس آمارهی لاندای ویلکز (531/0) و سطح معنیداری (0005/0) آمارهی کای اسکوئر (790/223) میتوان گفت مقدار ویژهی محاسبهشده برای تابع تمایز به لحاظ آماری معتبر بوده و در سطح معنیداری قرار دارد. همانطور که گفته شد، هرچه مقدار لاندا کمتر باشد بهتر است و نشان میدهد که میانگین گروهها با هم متفاوت است. جدول 5، ضرایب تابع تشخیص کانونی را نشان میدهد. این ضرایب سهم تفکیکی هر متغیّر مستقل در تابع تشخیص را ضمن کنترل اثر سایر متغیّرها نشان میدهد. با استفاده از این ضرایب، معادلهی پیشبینی تصمیم زنان برای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی را اینگونه میتوان نوشت؛
Y = -557/2 + 757/2 )X(1 + 098/0 )X(2- 492/0 )X(3 + 441/0 )X(4 + 791/0 )X(5 + 063/0 )X(6 - 068/0 )X(7 - 351/0 )X(8
که در آن؛ Y استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی و Xها متغیّرهای مستقل به ترتیبِ خانههای جدول 7 میباشد که میتوان با جایگزین کردن مقادیر معادلهی فوق برای هر پاسخگو نمرهی تابع تمایز آن پاسخگو را بدست آورد. برای بدستدادن معادلهی پیشبینی واقعی تمایز که جهت گروهبندی موارد جدید قابل کاربرد باشد، بایستی از این ضرایب در معادلهی تمایز استفاده کرد.
میانگینهای نمرات تمایز ناشی از تابع در هر کدام از طبقات متغیّر وابسته برای آنهایی که از وسایل پیشگیری استفاده میکنند و آنهایی که استفاده نمیکنند به ترتیب 362/0- و 047/1 میباشد. از این ارقام میتوان برای تعیین نقطهی تمایز نمرات جهت اختصاص افراد به هر یک از گروههای متغیّر وابسته استفاده کرد. نقطهی تمایز حاصل از معادلهی تمایز برای این تحلیل به صورت زیر است؛
در صورتی که نمرهی تمایز یک فرد کمتر یا برابر با نقطهی تمایز (3425/0) باشد، در گروه استفادهکنندگان از وسایل پیشگیری و اگر بیشتر از آن باشد در گروه افرادی قرار میگیرد که از وسایل استفاده نمیکنند.
جدول شماره 5. ضرایب تابع تشخیص کانونی
متغیّر ضرایب
هزینههای مرتبط با مخالفتهای اجتماعی و خانوادگی 757/2
نگرش نسبت به هزینه و منافع فرزندان 098/0
تعداد فرزندان در حال حاضر زنده 492/0 -
هزینههای مرتبط با آگاهی و عوارض جانبی 441/0
تمایلات باروری 791/0
سن در هنگام بررسی 063/0
استقلال زنان 068/0 -
هزینههای مرتبط با دسترسی 351/0 -
مقدار ثابت 557/2 -
جدول شماره 6 که جدول آشفتگی نیز نامیده میشود، تعداد و درصد پاسخگویانی را که به درستی و یا به اشتباه در دو گروه مورد نظر طبقهبندی شدهاند نشان میدهد. همانطور که نشان داده شد، 428 نفر (3/82 درصد) از استفادهکنندگان از وسایل پیشگیری به درستی طبقهبندی شدهاند. همچنین، از این گروه 92 نفر (7/17 درصد) به اشتباه در گروه عدم استفادهکنندگان از وسایل پیشگیری طبقهبندی شده-اند. در میان آنهایی که از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده نمیکنند، 3/33 درصد به اشتباه و 7/66 درصد به درستی طبقهبندی شدهاند. نتایج بیانگر آن است که دقّت طبقهبندی استفادهکنندگان از وسایل پیشگیری بیشتر از آنهایی است که از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده نمیکنند.
در مجموع و بر اساس درصد صحّت طبقهبندی در دو گروه، 3/78 درصد از زنان درست و مطابق گروهبندی واقعی آنها بر حسب متغیّر وابسته طبقهبندی شدهاند. به بیان دیگر، با استفاده از تابع تمایز و ضرایبی که هر کدام از هشت متغیّر معنیدار داشتند، تصمیم زنان برای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی پیشبینی شده است. سپس، این پیشبینی با اظهار نظر خود افراد در این خصوص مقایسه شده و در 3/78 درصد افراد مورد بررسی، این پیشبینی با اظهار نظر پاسخگویان مطابقت داشت. این میزان مطابقت در گروهبندی، بیانگر توانایی مناسب تابع تمایز و نقش بارز متغیّرهای آن در پیشبینی تصمیم زنان برای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی است.
جدول شماره 6. جدول طبقهبندی
آیا از وسایل استفاده
میکند؟ طبقهبندی پیشبینیشده کل
بلی خیر
طبقهبندی معتبر متقاطع تعداد بلی 428 92 520
خیر 60 120 180
درصد بلی 3/82 7/17 0/100
خیر 3/33 7/66 0/100
نتیجهگیری
با کاهش باروری در ایران به پایینتر از سطح جایگزینی، به نظر میرسد تحقیق دربارۀ استفادۀ زنان از وسایل پیشگیری از حاملگی از اهمیّت چندانی در میان پژوهشگران برخوردار نباشد؛ امّا باید به این نکته توجّه نمود که امروزه زوجین متمایل به داشتن خانوادههای کوچکتری هستند و قصد ندارند فرزندان زیادی داشته باشند. در چنین شرایطی، چنانچه زنان از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده نکنند، امکان بروز حاملگیهای ناخواسته و سقط جنین افزایش مییابد. این پدیده میتواند سلامت مادر و کودک را تهدید کند. بنابراین، شناخت عوامل مؤثّر بر استفادۀ زنان از وسایل پیشگیری از حاملگی از ضروریات اصلی در برنامهریزیهای بهداشت باروری در جامعۀ کنونی ایران است.
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی در میان زنان کُرد همسردار 49-15 سالهی شهر مهاباد و به منظور شناسایی نقش متغیّرهای مؤثّر بر تصمیمگیری زنان برای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی انجام شد. نتایج از شیوع گستردهی وسایل پیشگیری از بارداری در جمعیّت مورد بررسی حکایت دارد؛ بهطوریکه 3/74 درصد زنان مورد مطالعه در زمان تحقیق از یکی از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده میکردند. شیوع استفاده از روشهای مدرن با 2/71 درصد به مراتب بیشتر از روشهای سنّتی با 8/28 درصد است. بر اساس نتایج بهدست آمده، زنان واقع در گروههای سنّی بالاتر دامنهی سنّی فرزندآوری (49-15) بیشتر از روشهای مدرن و زنان جوانتر از
روشهای سنّتی استفاده میکنند. علّت این امر را میتوان در دستیابی زنان متعلّق به گروههای همدورۀ ازدواجی قدیمیتر به شمار فرزندان ایدهآلشان جستجو کرد.
پس از اینکه معلوم شد چند درصد زنان از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده میکنند، تلاش شد تا مشخّص شود چه تفاوتهایی بر حسب مشخّصههای فرهنگی، جمعیّتی و هزینههای درکشده بین زنانی که از وسایل پیشگیری از حاملگی استفاده نمیکنند و آنهایی که استفاده نمیکنند وجود دارد. آیا تفاوتها از نظر آماری معنیدار است؟ نتایج نشان داد که به استثنای دو متغیّر سنّ زن در هنگام بررسی و شمار ایدهآل فرزندان، در سایر موارد بین میانگین دو گروه بر حسب تعیینکنندههای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی تفاوتهای آماری معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل چندمتغیّره با استفاده از تکنیک تحلیل تمایز نشان داد که از میان 14 متغیّر مستقلّ مورد بررسی، هشت متغیّر به مقدار زیادی تصمیم زنان برای کاربرد وسایل پیشگیری از حاملگی را پیشبینی میکنند. بر این اساس، «هزینههای مرتبط با مخالفتهای اجتماعی و فرهنگی» و «شمار فرزندان در قید حیات» بیشترین نقش را در پیشبینی تصمیم زنان برای استفاده از روشهای پیشگیری از حاملگی دارند. حضور هر سه متغیّر مرتبط با هزینههای پیشگیری از حاملگی (هزینههای دسترسی، هزینههای آگاهی و عوارض جانبی و هزینههای مخالفتهای خانوادگی اجتماعی) در میان هشت متغیّر برگزیده نشان از تأثیر زیاد این متغیّر در استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی دارد. یافتهها ادّعای بوشان را مبنی بر اینکه هزینههای درکشده از سوی زنان بیش از دیگر عوامل میتواند در استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی مؤثّر باشد تأیید میکند. این بررسی همچنین نشان داد که استقلال زنان در تصمیمگیریهای باروری و نگرش آنها نسبت به هزینه و منافع فرزندان بیشتر از سایر متغیّرها در استفادهی زنان از وسایل پیشگیری از حاملگی تأثیر دارند. بر اساس این یافتهها میتوان گفت اگرچه نقش بعضی متغیّرها در مقایسه با سایر متغیّرها مهمتر است، امّا مجموعهای از متغیّرهای فرهنگی، جمعیّتی و عوامل مرتبط با تنظیم خانواده در استفادهی زنان از وسایل پیشگیری از حاملگی تأثیر میگذارند.
بر اساس نتایج بهدست آمده میتوان گفت کاهش هزینههای درکشده برای استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی، افزایش آگاهیهای زنان از روشهای مدرن پیشگیری، از میان برداشتن موانع اجتماعی و فرهنگی استفاده از وسایل پیشگیری و مشروعیّت بخشیدن به استفاده از این وسایل نقش مهمّی در گسترش استفاده از وسایل پیشگیری از حاملگی و در نتیجه ارتقای سلامت مادران و کاهش مرگومیرهای مادری دارد. بنابراین، نتیجه میگیریم که صرفِ ارایهی خدمات بهداشت باروری، تضمینکننده دسترسی و استفادهی زنان از این خدمات نیست. موانع، به ویژه موانع اجتماعی ـ فرهنگی و ذهنی استفاده از وسایل پیشگیری نیز اهمیّت دارد. بنابراین، انجام اقداماتی در راستای افزایش آگاهیهای عمومی در خصوص ضرورت و اهمیّت استفاده از وسایل پیشگیری و نقش آنها در بهبود وضعیّت سلامت مادران و کودکان میتواند کمک مؤثّری در بسترسازی برای حذف موانع اجتماعی ـ فرهنگی و ذهنی ارائهی خدمات بهداشت باروری باشد. نویسندگان مقاله همچنین بر ضرورت انجام مطالعات زمینهای با روشهای کیفی و یا ترکیبی در مناطقی با زمینههای قومی و فرهنگی متفاوت و برخوردار از ویژگیهای جمعیّتشناختی متمایز تأکید دارند.