انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110120090301The Sociological Study of Social Capital impact on knowledge Creationبررسی جامعه شناختی تاثیر سرمایه اجتماعی بر دانش آفرینی32821392FAمحمد عباس زادهلیلا مقتداییJournal Article20160822 In the third millennium, is expected from holders of knowledge with having social capital, especially in academic areas, while creating new knowledge as a latent capital, in order to promote community problems, Could play an active role. In this base, The aim of this research is The sociological Study ofSocial capital (arise of Bourdieu, Coleman, Putnam, and Fukuyama) impact on knowledge creation (arise of Nonaka, Takeuchi &…)in Isfahan university.
Research method of this study was Survey, statistical population including academic members of IsfahanUniversity (1387) that 142 person of them were selected by Cochran Formula, based on random Sampling. Technique of the study was Questionnaire.
Statistical method was including, Multiple Regression and Path Analysis. To assess Path Coefficient, LISREL Method Estimated has been used. All of the data set was analyzed (get from questionnaire) by Spss<sub>17</sub> software.
Result showed that there are significant relationships between social capital and knowledge creation, namely whatever increases social capital, the same extant, increases knowledge creation. R Adjusted Square showed that 19 percent of variations of dependent variable, explained by Independent variables. Other impacts related to another variables, which we did not considered them.در هزاره سوم میلادی، از متولیان دانش، انتظار می رود با برخورداری از سرمایه اجتماعی مخصوصا در عرصه دانشگاهی، ضمن خلق دانش های جدید به عنوان سرمایه های پنهان، در جهت ترفیع مشکلات جامعه، نقش فعالی را ایفا نمایند. بر این اساس، مقاله حاضر با هدف تعیین میزان دانش آفرینی در دانشگاه اصفهان، در نظر دارد از منظر جامعه شناختی، تاثیر سرمایه اجتماعی بر دانش آفرینی را تحلیل نماید.
روش تحقیق، پیمایشی بوده و جامعة آماری پژوهش حاضر در برگیرنده اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان به تعداد476 (سال1387) نفر می باشد که از این تعداد، 142 نفر بر اساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب گشته اند.
روش آماری مورد استفاده، شامل رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر بوده و برای محاسبه ضرایب مسیر، از برآوردهای روش لیزرل استفاده گردیده است. کلیه آمارها و اطلاعات تحقیق حاضر(بدست آمده از پرسشنامه) ، از طریق نرم افزار Spss17 ، صورت پذیرفته است.
نتایج تحقیق، حاکی از آن است که بین دانش آفرینی و سرمایه اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد. این امر نشان می دهد که اگر بر سرمایه اجتماعی استادان افزوده شود، در این صورت، سطح دانش آفرینی نیز ارتقا خواهد یافت. نهایت امر اینکه، توان متغیرهای مستقل مورد استفاده در تبیین واریانس متغیر وابسته(دانش آفرینی)، 19 درصد بوده است. مابقی، مربوط به تاثیر سایر متغیرها بوده که در تحقیق حاضر به آنها پرداخت نگردیده است.انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110120090301Study of Transformation and Structural Impediments of Political Development in Iran(1304-1382)روند تحول و موانع ساختاری توسعة سیاسی در ایران(1382-1304)296321394FAمحمد عبداللهیفیروز رادJournal Article20160822This research aims to answer these questions: firstly; political development in the sense of participation development and political competition has gone through what process and has left behind what ups and downs after Constitutional Revolution? Secondly; during this long- term, political development in this country has encountered what impediments and serious challenges? To answer these questions, which are discussed in the realm of political sociology, we used Chandhoke, Moore, Huntington, Skocpol and Lociani theories about civil society's weak points and rentier states authority- as impediments and serious challenges in political development, and finally this hypothesis was proposed that the more concentration and exclusive reliance of government on oil income and the more civil society's base weak, the less the possibility of political development achievement in society. Study and test of this hypothesis in assistance of valued historical documents and evidence and accurate statistical documents showed in every term that the government was rentirely characterized and became independent of peoples tax and enjoyed central power, it always tighten the realm for civil society activities, therefore, it has hindered establishment of political development. In contrast, when rentiral characteristics and traits of government became some how less, or the government became weak and experienced financial crisis, the government inclined to levying tax on people and therefore, valued opportunity for growth and evolution of civil society and political development in this country was prepared. To regard development phenomenon and political development as a historical realities which has its roots in long- term social evolutions and transformation, willy- nilly will drive this research to historical research, because it is supposed that political development in every society has its own special history. Therefore, in the framework of this method, we have also scientifically studied six definite, historic courses during (1304- 1382) when the country alternately has experienced political expansion and limitation. . هدف مقالة حاضر پاسخ به این پرسش هاست که اولاً، توسعة سیاسی در مفهوم توسعة مشارکت و رقابت سیاسی، در دورة پس از روی کار آمدن رضاشاه تاکنون(1382-1304) – طی شش مقطع زمانی متوالی- چه روندی را در ایران طی کرده و چه فراز و فرودی را پشت سر گذاشته است؟ و ثانیاً، در این مدت نسبتاً طولانی، توسعة سیاسی در کشور با چه موانع و چالش های جدی مواجه بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش ها، که در حوزة جامعه شناسی سیاسی مطرح است، از نظریه های چاندوک، مور، هانتینگتون، اسکاچپول و لوسیانی در باب ضعف جامعة مدنی و حاکمیت دولت تحصیلدار- به عنوان موانع و چالش های جدّی توسعة سیاسی- بهره گرفتیم و نهایتاً این فرضیه مطرح گردید که هرچه تمرکز و اتکاء انحصاری دولت بردرآمد نفت، بیشتر و بنیة جامعة مدنی،ضعیفتر باشد، احتمال تحقق توسعة سیاسی در جامعه، کمتر می شود. بررسی و آزمون این فرضیه به کمک اسناد و مدارک معتبر تاریخی و شواهد و قراین آماری دقیق، نشان داد در هر دوره ای که دولت، خصلت تحصیلدارپیدا کرده و مستقل و بی نیاز از مالیات مردم گشته و از تمرکز قدرت برخوردار گردیده،عرصه را برای مشارکت و رقابت سیاسی تنگ تر کرده و مانع استقرار توسعة سیاسی شده است. برعکس، هرگاه قدری از خصلت و ظرفیت تحصیلداری دولت کاسته شده و یا دولت، ضعیف و دچار بحران مالی گردیده، به سمت مالیات ستانی از مردم گرایش یافته و نتیجتاً، فرصت مغتنمی برای رشد و بالندگی جامعة مدنی و توسعة سیاسی در کشور فراهم شده است. به این ترتیب، ملاحظه می شود توسعه سیاسی در ایران معاصر، به سبب وجود موانع ساختاری مورد اشاره، روندی ناهموار و زیگزاگی داشته و در ادوار شش گانة مورد بحث ، متناوباً دچار قبض و بسط گردیده است.انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110120090301Investigate the relationship between social capital and tolerance among students of the schools of social sciences universities in Tehran and Allameh Tabatabaeiبررسی رابطه سرمایه اجتماعی با مدارا در بین دانشجویان دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاههای تهران و علامه طباطبایی649821880FAمحمود شارعپوردانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران و صاحب تألیفاتی در زمینه سرمایه اجتماعی و جامعهشناسی آموزش و پرورشتقی آزادارمکیاستاد دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران و صاحب تألیفاتی در زمینه نظریه اجتماعی و جامعهشناسی ایرانعلی عسکریکارشناس ارشد جامعهشناسی از دانشگاه مازندرانJournal Article20160920امروزه حضور انسانهای متفاوت در محل زندگی، کار و عرصه اجتماع از حساسیت ویژهای برخوردار است. از آنجا که وجود چنین تنوعی ممکن است باعث ایجاد درگیری در صحنه اجتماع گردد لازم است تا با اجرای پژوهشهای علمی زمینه همزیستی افراد متفاوت فراهم شود. تحقیق حاضر با استفاده از نظریه سرمایه اجتماعی پاتنام به دنبال بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و مولفههای آن با مدارا میباشد. روش تحقیق پیمایشی بوده و تعداد 220 نفر از دانشجویان دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامهطباطبایی که در نیمسال اول سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل بودهاند به طور خود اجرا به پرسشنامه پاسخ دادهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد که از میان متغیرهای سرمایه اجتماعی، اعتماد نهادی با تمامی ابعاد مدارا رابطه معکوس و معناداری داشته است. همچنین رابطه مستقیم و معناداری بین مشارکت در شبکههای غیر رسمی سیاسی و شبکههای رسمی با ابعاد مدارا مشاهده شده است. نتایج تحلیل رگرسیونی حاکی از آن است که از میان متغیرهای سرمایه اجتماعی و متغیرهای زمینهای چهار متغیر اعتماد نهادی، سن، شبکههای غیر رسمی سیاسی و سرمایه اجتماعی انحصاری و ارتباطی مهمترین تبیینکنندههای مدارا میباشند.انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110120090301The Cultural and Literary Backgrounds for the Unveiling of Women in Iran (1935); the Poetry of Opponents and Advocatesزمینه های فرهنگی و ادبی کشف حجاب در ایران؛ شعر مخالفان و موافقان10013721395FAمحمدرضا جوادی یگانهاستادیار جامعه شناسی دانشگاه تهرانفاطمه عزیزیدانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20160822One of the most challenging measures taken by Reza Shah was unveiling of women which were faced with many disagreements in the Iranian society. Having a different view to the issue of unveiling of women, this paper tries to place it at the cultural and literary ground of the Iranian society at the 1910's decade and 1920's until 1940. Then, on that basis, the poetry of the advocates of unveiling of women will be compared with the governmental reasoning at the time of unveiling of women.
Also the poetry of the advocates of unveiling of women and the poetry of opponents will be reviewed to show the different discourse and reasoning of both advocates and opponents. Moreover, the bases of the state reasoning for unveiling of women vis-à-vis the claims presented in the poetry of advocates will be discussed.
The analysis of the contents of the poetry of advocates of unveiling of women shows that the contents of these poems included five general grounds: Improving the general and cultural status of women through liberating women and their presence in the society, acquiring science and art and wisdom, denying the relationship between religion and unveiling, the lack of impact of Hijab (Islamic dress) on women’s chastity, and finally a tendency towards ancient time and disagreement with Islam.
The study of governmental reasoning for unveiling of women indicates the existence of the above-mentioned five elements. In addition, there are two other reasoning, i.e. women employment and lack of receiving influence from foreigners. The reasons for adding these two reasons to the previous ones will be also elaborated in this paper. یکی از پرچالش ترین اقدامات رضاشاه، کشف حجاب است، که با مخالفت های فراوان در جامعه ایران روبرو شد. این مقاله، با نگاهی متفاوت به مساله کشف حجاب، تلاش دارد تا آن در زمینه فرهنگی و ادبی جامعه ایران در دهه آخر سده گذشته و دو دهه ابتدایی سده حاضر قرار دهد و بر این مبنا، با مقایسه شعر موافقان کشف حجاب با استدلال های دولتی در زمان کشف حجاب، و نیز مقایسه شعر موافقان کشف حجاب و شعر مخالفان، هم تفاوت بیان و استدلال موافقان و مخالفان را نشان دهد و هم ابتنای استدلال های دولتی کشف حجاب بر مدعیات مطرح شده در شعر موافقان کشف حجاب. تحلیل محتوای شعر شاعران کشف حجاب نشان می دهد که محتوای این اشعار پنج زمینه کلی زیر را داشته است: بهبود وضعیت عمومی زندگی و فرهنگی زنان با آزادی زنان و حضور آنان در اجتماع، تحصیل علم و هنر و معرفت، انکار رابطه دین و حجاب، عدم تاثیر حجاب بر عفت زنان، و باستان گرایی و مخالفت با اسلام. بررسی استدلال های دولتی کشف حجاب وجود این پنج عنصر را در آن نشان می دهد و بعلاوه دو استدلال اشتغال زنان و نیز عدم تاثیرپذیری از بیگانگان نیز وجود دارد که دلایل اضافه شدن این دو دلیل به دلایل گذشته نیز در این مقاله تبیین شده است.انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110120090301The city of Mashad neighborhood solidarity networksانسجام درشبکههای همسایگی شهرمشهد13816121397FAعلی یوسفیاستادیار جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد و پژوهشگر اجتماعیمحسن نوغانیاستادیار جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد و پژوهشگر اجتماعیمهلا حجازیکارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعیJournal Article20160822Neighborhood is an important aspect of a city’s public space that provides the residents with the opportunity for social communication and so it has a main effect in improving the city’s social integration. The secondary analysis of data related to thirty neighborhood networks in three selected zones in Mashhad clearly shows the relational integration of neighborhood network is less than the medium limit and is more dependent on weak neighborhood ties. Moreover, value Integration of neighborhood networks is weak with respect to the <em>'relational interests'</em> and <em>'local commitments'</em>, but with regards to '<em>commonality of interests and commitments' </em>is relatively strong. Multivariate analysis of relational and value integration of neighborhood networks indicates that variables such as residential stability, and density, status, ethnic, religious and local variety affect the variation of neighborhood networks integration. Specially, the two first variables, namely the residential stability and status variety, are more important in such variations. همسایگی بخش مهمی از فضای عمومی شهراست که فرصت ارتباط اجتماعی را برای ساکنین فراهم می آورد و از این جهت در تقویت انسجام شهر سهم مهمی دارد. تحلیل ثانویه داده های همسایگی بر روی 30 شبکه همسایگی در سه منطقه برگزیده شهرمشهد به روشنی نشان می دهد که انسجام رابطه ای شبکه همسایگی این شهر کمتر از حد متوسط و بیشتر نیز متکی بر پیوندهای ضعیف همسایگی است و انسجام ارزشی شبکه نیز از لحاظ شدت علائق ارتباطی و تعهدات محلی ضعیف اما از نظر اشتراک علائق و تعهدات نسبتا بالاست. تحلیل چندگانه انسجام رابطه ای و ارزشی شبکه همسایگی نیز حاکی از این است که متغیرهای ثبات مسکونی ، تراکم مسکونی ، تنوع پایگاهی ، تنوع قومی ، مذهبی و محلی در تغییرات انسجامی شبکه دخیل هستند و در این میان دو متغیرنخست یعنی ثبات مسکونی و تنوع پایگاهی سهم بیشتری در این تغییرات دارند. انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110120090301Investigation of Stimulation of Teadensy to Insternational Migration of Iranian Youthsبررسی عوامل برانگیزنده گرایش به مهاجرت های بین المللی جوانان 30-18 ساله شهرهای شیراز و ارسنجان16219021398FAعلی اصغر مقدساستادیار جامعه شناسی دانشگاه شیراززکیه شرفیکارشناس ارشد جمعیت شناسی از دانشگاه شیراز و مدرس دانشگاه پیام نورJournal Article20160822By different factors, as destruction of political position to movi, development of communication systems, low cost of translation, ingevality of wage level among different countries and demand of labor force, the trend of international migration is incterasing as documents indicate. This study is based on pushad attrac theory and golbalization inverstigate the factors of stimuliationg tendensy of migration of 770 youth of Iran, 18-30 cohart in shiraz and Arsanran. The dindings show that tendensy of migration is common as other countries. Only 9 peresent of Iranian youth do not tend tenensy to migrate. Men. Singels, low incomers high level edvetor, those inrange of 22-25 age shirazians are more likely to migrate. And among the socio-cultural factors, negative attittude towar socio-cultural, education, economy and politic are more releted to depenent variable. As the findings indicate, in a society as Iran, socio-sultural and educational and enconomy factors have move inffluence on teadensy and stimulation of individuals.جریان مهاجرتهای بین المللی به دلایل مختلفی مثل فروریختن مواضع سیاسی در امر جابه جایی، توسعه سیستمهای ارتباطی، ارزان تر شدن هزینههای حمل و نقل، نابرابری در سطح دستمزدها در کشورهای مختلف و نیاز به نیروی کار و ... براساس آمار و اطلاعات دقیق درحال افزایش است. مطالعه حاضر با استفاده از نظریههای جاذبه و دافعه لی و جهانی شدن به بررسی عوامل براگیزنده مهاجرت770 نفر از جوانان 30-18 ساله شهرهای شیراز و ارسنجان پرداختهاست. نتایج پژوهش نشان داد که گرایش به مهاجرت در بین جوانان ایران مانند سایر کشورهای جهان رواج یافته است، به طوریکه تنها 9درصد از افراد نمونه گرایش به مهاجرت داشتهاند. نتیجه بررسی متغیرهای جمعیت شناختی، حاکی از آن است که گرایش به مهاجرت در بین پاسخگویان مرد، مجرد، درآمد پایین، تحصیلات لیسانس، سن25-22 و افراد ساکن در شیراز بیش از گروههای مقابل آنهاست و از بین عوامل زمینه ساز گرایش به مهاجرت؛ نگرش(منفی) افراد نسبت به اوضاع اجتماعی- فرهنگی و آموزشی، اقتصادی و سیاسی کشور، به ترتیب بیشترین تأثیر را داشتهاند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در جامعهای مثل ایران، عوامل اجتماعی_فرهنگی و آموزشی مانند عوامل اقتصادی و شاید بیشتر بر تمایلات و انگیزه های افراد نفوذ دارند. انجمن جامعه شناسی ایرانمجله جامعه شناسی ایران1735-190110120090301Gender and social policy in the context of globalization (Reflections on the gender structure of the protein and social)جنسیت و سیاست اجتماعی در اوضاع و احوال جهانی (تأملاتی پیرامون ساختار جنسیتی شدة امر اجتماعی)19119621414FAمهدی ابراهیمیJournal Article20160822کتاب جنسیت و سیاست اجتماعی در اوضاع و احوال جهانی، بخشی از برنامه پژوهشی نهاد تحقیقاتی سازمان ملل در زمینه توسعه اجتماعی (UNRISD) است و با ارائه تحقیقاتی مقایسهای که توسط گروهی از متخصصان مسائل جنسیتی ( عمدتاً متعلق به کشورهای در حال توسعه) به انجام رسیده است، به کاوش در ابعاد جنسیتی سیاست اجتماعی میپردازد. این کتاب ضمن مطرح ساختن این بحث که دیدگاه جنسیتی به سیاست اجتماعی در کشورهای با درآمد پایین و متوسط همچنان امری حاشیهای تلقی میشود، نشان میدهد که چگونه مسئله جنسیت بر نهادهای اجتماعی درگیر در سیاست اجتماعی همچون خانواده، بازار، سیستم آموزشی و بهداشتی و بخش دولتی تأثیر میگذارد. هدف کتاب نیز وارد ساختن چارچوب تحلیل جنسیتی به بطن تفکراتی است که پیرامون سیاست اجتماعی وجود دارد. به زعم نویسندگان این کتاب، حقوق اجتماعی و اقتصادی توسط ساختارها و اصلاحات اقتصادی، طراحیها و ظرفیتهای نهادی و آن دسته از فرایندهای سیاسی شکل میگیرد که عمیقاً آغشته به مسائل جنسیتیاند. آنها معتقدند اندیشیدن پیرامون ارائه خدمات اجتماعی میبایست عرصهای فراتر از دولتها و بازارها را در بر گیرد.