سنت نظری وابستگی/ نظام جهانی متکی به تفکیک میان کشورهای مرکز (مادر) و پیرامون (اقمار) در جهان است. این سنت نظری مدعی است که نظام جهانیِ سرمایهداری با انتقال منابع عمده کشورهای کمتر توسعهیافته جهان سوم به کشورهای توسعهیافته مرکز، مانع توسعه مستقل و ملی آنان شده و از این طریق پیرامونی شدن آنها را در درون نظام تقسیم کار بینالمللی ...
بیشتر
سنت نظری وابستگی/ نظام جهانی متکی به تفکیک میان کشورهای مرکز (مادر) و پیرامون (اقمار) در جهان است. این سنت نظری مدعی است که نظام جهانیِ سرمایهداری با انتقال منابع عمده کشورهای کمتر توسعهیافته جهان سوم به کشورهای توسعهیافته مرکز، مانع توسعه مستقل و ملی آنان شده و از این طریق پیرامونی شدن آنها را در درون نظام تقسیم کار بینالمللی تقویت مینماید. به عبارت دیگر، کشورهای توسعهیافته مرکز، مازاد اقتصادی کشورهای پیرامون را تملک میکنند و آن را برای توسعه هرچه بیشتر خویش، اختصاص میدهند. کشورهای پیرامونی نیز به دلیل دسترسی نداشتن به مازاد خود، توسعهنیافته باقی میمانند. یکی از نتایج سیاسی یک چنین ساختاری عبارت است از تفاوتهای قابل توجه مشاهدهشده در سطوح کشمکش سیاسی شورشی در میان کشورهای توسعهیافته مرکز با کشورهای توسعهنیافته پیرامونی. در پژوهش حاضر، استدلالهای اصلی تئوریهای وابستگی/ نظام جهانی در تبیین کشمکش سیاسی شورشی در قالب فرضیات تحقیق استخراج و بهصورت مدلی تئوریک تدوین گردید. سپس، با مقابله این مدل تئوریک با دادههای مربوط به 95 کشور پیرامونی در یک دوره بلندمدت زمانی (بیست سال)، میزان انطباق و تناظر پیشبینیهای نظری تئوریهای مزبور با شواهد بین کشوری مورد ارزیابی و داوری تجربی قرار گرفت.
در مجموع، یافتههای این پژوهشِ بین کشوری نتوانست برای دیدگاه نظری وابستگی/ نظام جهانی تأیید تجربی فراهم آورد. به بیان دیگر، هیچیک از فرضیات منطقآ استخراج شده از سنت نظری وابستگی/ نظام جهانی در تبیین کشمکش سیاسی شورشی نتواستند از این آزمون تجربی سربلند بیرون بیایند.