طی چند سال اخیر شاهد هستیم برخی از افرادی که در مقطع کارشناسی ارشد و دکترای جامعهشناسی پذیرفته شده و به تحصیل میپردازند، رشته تحصیلی اولیه آنها جامعهشناسی نبوده است. کنجکاوی در این مورد از آن جهت حائز اهمیت است که شناخت ما را نسبت به وضعیت جامعهشناسی ایران و مسایل جاری آن افزایش میدهد. هدف اصلی این مقاله واکاوی برخی از ...
بیشتر
طی چند سال اخیر شاهد هستیم برخی از افرادی که در مقطع کارشناسی ارشد و دکترای جامعهشناسی پذیرفته شده و به تحصیل میپردازند، رشته تحصیلی اولیه آنها جامعهشناسی نبوده است. کنجکاوی در این مورد از آن جهت حائز اهمیت است که شناخت ما را نسبت به وضعیت جامعهشناسی ایران و مسایل جاری آن افزایش میدهد. هدف اصلی این مقاله واکاوی برخی از ابعاد این موضوع است. به این منظور نویسنده درصدد پاسخگویی به پرسشهای زیر است:
ــ افرادی که رشته قبلی خود را تغییر داده و جامعهشناسی را انتخاب کردهاند از رشته قبلی خود چه ارزیابی دارند؟ این افراد چگونه به جامعهشناسی گرایش پیدا کردهاند و در حال حاضر در ارتباط با جامعهشناسی دارای چه نوع ارزیابیها و سویگیریهایی هستند؟
اطلاعات این پژوهش در چارچوب روش پیمایشی، با تکیه بر یک رویکرد اکتشافی و براساس مصاحبه با 125 نفر از دانشجویان و دانشآموختگان مقطع کارشناسی ارشد و دکترای جامعهشناسی و پژوهش اجتماعی دانشگاههای دولتی در سال 1387 گردآوری شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد از یکسو ناکارآمد بودن معیارهای تصمیمگیری در هنگام انتخاب رشته تحصیلی اولیه، و ارزیابی انتقادی از رشته قبل، و از طرف دیگر شکلگیری انتظارات مثبت از تحصیل در رشته جامعهشناسی که برخاسته از شرایط ساختاری جامعه ایران و تحولات اجتماعی ـ سیاسی مرتبط با آن است در این فرایند نقش قابل ملاحظهای داشته است.