مقالۀ حاضر با این پیشفرض آغاز شده است که فضا همواره امری آمیخته با قدرت است. بر این اساس سعی شده است جایگاه پارکهای تکجنسیتی و بهطور مشخص بوستان بهشت مادران را در روابط قدرت مطالعه نماییم. معمولاً در این رابطه دو دیدگاه وجود دارد. برخی چنین پروژههایی را در جهت رفع تبعیضهای جنسیتی میدانند و برخی دیگر بالعکس آن را در جهت بازتولید ...
بیشتر
مقالۀ حاضر با این پیشفرض آغاز شده است که فضا همواره امری آمیخته با قدرت است. بر این اساس سعی شده است جایگاه پارکهای تکجنسیتی و بهطور مشخص بوستان بهشت مادران را در روابط قدرت مطالعه نماییم. معمولاً در این رابطه دو دیدگاه وجود دارد. برخی چنین پروژههایی را در جهت رفع تبعیضهای جنسیتی میدانند و برخی دیگر بالعکس آن را در جهت بازتولید سلطۀ جنسیتی ارزیابی مینمایند. نویسندگان مقالة پیش رو قصد دارند با استفاده از نگرشهای نظری افرادی چون هانری لوفور و میشل فوکو از دوگانۀ فوق در تفسیر چنین فضاهایی فراتر بروند تا بتوانند پیچیدگیهای میدان تحقیق را در حد توان توضیح دهند. برای اینکه بحث صرفاً در سطح نظری باقی نماند با 35 نفر از مسئولان، کاربران و مرتبطان بوستان بهشت مادران مصاحبه نیمه ساختار یافته به عمل آمد. نقطۀ تمرکز این مصاحبهها پیامدهای اجتماعی و سیاسی فضا است. بر اساس چگونگی فهم همین پیامدها کاربران و مرتبطان به چهار تیپ و هر تیپ نیز خود به دو گروه تقسیم شد. سپس با توجه به مفاهیم نظری، نحوۀ مواجهۀ تمامی گروههای احصا شده با فضای بوستان مورد تفسیر قرار گرفت. یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهند که دو گانۀ فوق الذکر به هیچ عنوان تحلیل درستی از فضای پارکهای تکجنسیتی ارائه نمیدهد. بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که سلطه بر زنان یا حمایت از آنها یا به طور کلی هرگونه بحث هویتی کمکی به فهم روابط قدرت موجود در چنین فضاهایی نمیکند و باید معنای این نوع از قدرت را در جایی دیگر جست و آن جایی نیست جز کنترل، رؤیتپذیری و بههنجارسازی بدنها که از طریق تفکیک بر اساس ویژگیهای از پیش تعیین شده اعمال میگردد.