خیام عزیزیمهر؛ صدیقه پیری
چکیده
مقالة حاضر به مطالعة فرهنگ و سبک زندگی طبقة بالای ایران میپردازد. در این مطالعه، طبقه با معیارهای اقتصادی شامل شغل، میزان درآمد، منطقة محل سکونت، نوع مالکیت و متراژ واحد مسکونی و نوع ماشین تعریف میشود. این پژوهش با روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شده، روش گردآوری داده مصاحبههای نیمهساختیافته و تعداد مصاحبهها 22 مورد ...
بیشتر
مقالة حاضر به مطالعة فرهنگ و سبک زندگی طبقة بالای ایران میپردازد. در این مطالعه، طبقه با معیارهای اقتصادی شامل شغل، میزان درآمد، منطقة محل سکونت، نوع مالکیت و متراژ واحد مسکونی و نوع ماشین تعریف میشود. این پژوهش با روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شده، روش گردآوری داده مصاحبههای نیمهساختیافته و تعداد مصاحبهها 22 مورد و نمونهگیری بهصورت هدفمند انجام شده است. مفهوم سبک زندگی و فرهنگ براساس سازههای نظری بوردیو و الیوت مشخص شده است. نتایج تحقیق از دانش و سواد فرهنگی پایین و نوعی درهمآمیختگی، شکلیتهای چندگانه، چندذائقگی و به عبارتی «همهچیزپسندی» فرهنگی در میان اعضای طبقه بالا حکایت دارد. همین امر اجازة طرح یک گونهشناسی جامع و یکپارچه در مورد زندگی آنها را به ما نمیدهد. یافتهها نشان میدهد که طبقۀ بالا تولیدکنندۀ نوعی ذائقۀ فرهنگی و یا سبک زندگی خاص در میان اعضای خود نبوده است.
هوشنگ نایبی؛ ستار محمدیتلور
دوره 14، شماره 4 ، دی 1392، ، صفحه 131-152
چکیده
این مقاله در پی نشان دادن تأثیر سبک زندگی در هویت اجتماعی است. چارچوب نظری آن استدلال نظری پیر بوردیو مبنی بر تعیینکنندگی سبک زندگی در ایجاد تمایز اجتماعی است. سبک زندگی شامل دو بعد مصرف فرهنگی و مدیریت بدن و بهصورت تیپولوژی دو وجهی جهانی محلی در نظر گرفته شده و هویت اجتماعی بهصورت سه هویت قومی و مذهبی و جهانوطنی در پیمایشی ...
بیشتر
این مقاله در پی نشان دادن تأثیر سبک زندگی در هویت اجتماعی است. چارچوب نظری آن استدلال نظری پیر بوردیو مبنی بر تعیینکنندگی سبک زندگی در ایجاد تمایز اجتماعی است. سبک زندگی شامل دو بعد مصرف فرهنگی و مدیریت بدن و بهصورت تیپولوژی دو وجهی جهانی محلی در نظر گرفته شده و هویت اجتماعی بهصورت سه هویت قومی و مذهبی و جهانوطنی در پیمایشی از نمونهای احتمالی از جوانان سنندج سنجیده شده است. نتایج بهدست آمده از روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان میدهد که دادههای تجربی مدل نظری مورد نظر را حمایت نمیکنند. بهعبارت دیگر بررسی تجربی انجام شده روابط مفروض بین مصرف فرهنگی و مدیریت بدن بهعنوان ابعاد سبکزندگی و هویت قومی، هویت مذهبی و هویت جهانوطنی بهعنوان ابعاد هویتاجتماعی را تأیید نمیکند. هرچند ارتباطی ضعیف بین متغیرهای مذکور برقرار است.
جمال محمدی؛ ابوعلی ودادهیر؛ فردین محمدی
دوره 13، شماره 4 ، دی 1391، ، صفحه 1-23
چکیده
بحث محوری این مقاله مطالعه مناسبات بین سرمایه فرهنگی و سبکِ زندگی در میان طبقه متوسط شهر سنندج است. پیشفرض نظری طرح چنین مسئلهای این است که سبک زندگی به فراخور نوع و میزان سرمایه فرهنگی سامان مییابد. سبک زندگی همچنین نقشی اساسی در برساختن هویتها، معناها، نگرشها، انتخابها، ذائقهها و رفتارها دارد. چارچوب نظری این مطالعه ...
بیشتر
بحث محوری این مقاله مطالعه مناسبات بین سرمایه فرهنگی و سبکِ زندگی در میان طبقه متوسط شهر سنندج است. پیشفرض نظری طرح چنین مسئلهای این است که سبک زندگی به فراخور نوع و میزان سرمایه فرهنگی سامان مییابد. سبک زندگی همچنین نقشی اساسی در برساختن هویتها، معناها، نگرشها، انتخابها، ذائقهها و رفتارها دارد. چارچوب نظری این مطالعه تلفیقی است از آراء پیر بوردیو، دیوید چینی، میشل سوبل و آنتونی گیدنز. جامعه آماری مورد مطالعه طبقه متوسط شهر سنندج است که نمونهای بر اساس قشرهای درونی آن مانند فرهنگیان، کارمندان، پزشکان، مغازهداران و گروههایی جز آنها انتخاب شدهاند. فن گردآوری دادهها پرسشنامه بود که با استفاده از نمونهگیری خوشهای تصادفی در میان 320 نفر از پاسخگویان سنندجی توزیع گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین سرمایه فرهنگی و اَشکال آن با سبک زندگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین در بین اَشکال مختلف سرمایه فرهنگی نوع «سرمایه فرهنگی تجسمیافته» دارای بیشترین رابطه با سبک زندگی است. یعنی، با افزایش سرمایه فرهنگی، سبک زندگی افراد پیچیدهتر میگردد. از دیگر نتایج تحقیق نقش سرمایۀ فرهنگیِ نهادی است که در پیوندی دیالکتیکی با سرمایه اقتصادی سایر سرمایههای فرهنگی و در نتیجه سبک زندگی را تعیین میکند. در رابطه با متغیرهای زمینهای نتایج تحقیق نشان میدهد در خصوص سبک زندگی و سرمایه فرهنگیِ طبقۀ متوسطِ نوظهور سنندج، در میان متغیرهای زمینهای، متغیر تحصیلات نقشی اساسی در فراهم ساختن زمینه برخورداری از سرمایهها و نوع و میزان مصرف فرهنگی دارد. طبقه متوسطِ نوظهور شهر سنندج ماهیّتی دولتی- خدماتی دارد که متغیر سن نوظهور بودن آن را تبیین میکند.
وحید قاسمی؛ رضا صمیم
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1387، ، صفحه 80-101
چکیده
در این مقاله جهت شناخت بیشتر ساز و کار تأثیر دو نظام اجتماعی و فرهنگی به بررسی ارتباط قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی پرداختهایم. قشربندی اجتماعی را با تاسی از انگاره وبری با دو مؤلفه طبقه و پایگاه و مصرف فرهنگی را بااستفاده از دادههایی در زمینه مصرف موسیقایی و با دو مؤلفه نوع و میزان مصرف، سنجیدهایم. برای بررسی فرضیات، دادههایی ...
بیشتر
در این مقاله جهت شناخت بیشتر ساز و کار تأثیر دو نظام اجتماعی و فرهنگی به بررسی ارتباط قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی پرداختهایم. قشربندی اجتماعی را با تاسی از انگاره وبری با دو مؤلفه طبقه و پایگاه و مصرف فرهنگی را بااستفاده از دادههایی در زمینه مصرف موسیقایی و با دو مؤلفه نوع و میزان مصرف، سنجیدهایم. برای بررسی فرضیات، دادههایی در زمینه نوع و میزان مصرف موسیقایی 360 نفر از ساکنان چهار محله اختیاریه، الهیه، پونک و جوادیه (برای گروه تحقیق هر کدام از محلات مذکور نماد طبقات و پایگاههای متفاوت بوده است) از محلات شهر تهران با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه جمعآوری شده است. یافتههای حاصل از پیمایش نشان میدهد: 1. میان طبقه و پایگاه و میزان مصرف موسیقایی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، 2. پایگاه با هردو مؤلفه کیفی مصرف فرهنگی (موسیقایی) یعنی مصرف نخبه و توده رابطه معنادار دارد، 3. طبقه نیز تنها با یک مؤلفه کیفی مصرف فرهنگی (موسیقایی) یعنی مصرف توده ارتباط معنادار دارد، 4. هرچه پایگاه افراد بالاتر باشد گرایش آنها به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ نخبه بیشتر و گرایششان به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ توده کمتر است، 5. هرچه طبقه افراد بالاتر، گرایششان به مصرف انواع موسیقی متعلق به فرهنگ توده بیشتر است، 6. در مجموع و با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون مشخص شد، تفاوت پایگاهی (تفاوت در میزان تحصیلات، منزلت شغلی و اصل و نسب) افراد بیشتر از تفاوت طبقاتی (تفاوت در وضعیت اقتصادی) پیشبینی کننده میزان و نوع مصرف فرهنگی (موسیقایی) افراد است.