عبدالرضا نواح؛ سید عبدالحسین نبوی؛ خیری حیدری
دوره 17، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 74-104
چکیده
هویت قومی، یکی از مسائل اساسی در جامعه امروزی است که تحت الشعاع ارزشهای گوناگون میباشد. مفهوم طرد اجتماعی نیز خلاف تصور رایج فقط در معنای رانده شدن توسط دیگران و جامعه نیست؛طرد اشکال گوناگونی دارد: بعضی دیده نمیشوند لیکن احساس میگردند، برخی دیگر رؤیت میشوند، اما کسی درمورد آن صحبت نمیکند و بالاخره بعضی شکلهای ...
بیشتر
هویت قومی، یکی از مسائل اساسی در جامعه امروزی است که تحت الشعاع ارزشهای گوناگون میباشد. مفهوم طرد اجتماعی نیز خلاف تصور رایج فقط در معنای رانده شدن توسط دیگران و جامعه نیست؛طرد اشکال گوناگونی دارد: بعضی دیده نمیشوند لیکن احساس میگردند، برخی دیگر رؤیت میشوند، اما کسی درمورد آن صحبت نمیکند و بالاخره بعضی شکلهای آن کاملاً پنهان بوده و ما حتی وجود آن را حدس نمیزنیم. طرد اجتماعی فراتر از ابعاد مادی و اقتصادی بر دامنه متنوعی از محرومیتهای اجتماعی – فرهنگی نیز دلالت دارد. تحقیق حاضر در برگیرندۀ ماهیت اجتماعی و فرهنگی طرد اجتماعی بوده و به نقش فعال افراد گروه قومی (عاملیتها) در قضاوت پیرامون هویت قومیشان، تأکید دارد. بنابراین هدف اصلی در این مقاله، هشدار نسبت به از بین رفتن اهمیت هویت قومی به عنوان سرمایۀ فرهنگی اقوام و تأکید بر ضرورت هماهنگی میان آموزههای عاملان جامعه پذیری (خانواده، رسانه) درمورد قومیت و جلوگیری از ایجاد خطوط تمایزاتی و تبعیض قائل شدن در مورد اقوام است.
پژوهش حاضر بهصورت پیمایشی، در سال 1393با حجم نمونۀ 384 نفری در بین قوم سن، جنس و تحصیلات بااحساس طرد اجتماعی بوده است. متغیرهای جامعه پذیری، همبستگی و هنجارهای قومی با متغیرملاک ارتباط معکوس و معنادار میباشد. بهعلاوه متغیرتبعیض قومی با احساس طرد اجتماعی رابطۀ مستقیم و معنادار دارد. عرب شهرستان اهواز، انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان دهندۀ ارتباط معنادار
نورالدین الهدادی؛ محمدجواد زاهدی؛ هوشنگ نایبی؛ شهناز صداقتزادگان
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 65-92
چکیده
امروزه جنبه های گوناگون مسأله هویت از سوی اندیشمندان و نظریه پردازان اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. درجامعه سنتی هویت قومی از طریق سنت و با عضویت افراد در گروه یا اجتماعات قومی به افراد داده میشود و بدین ترتیب از بیرون و به دست نظام خویشاوندی تعیین میشود. در مقابل با پیدایش سبک زندگی مدرن، چارچوبهای سنتی هویت ...
بیشتر
امروزه جنبه های گوناگون مسأله هویت از سوی اندیشمندان و نظریه پردازان اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. درجامعه سنتی هویت قومی از طریق سنت و با عضویت افراد در گروه یا اجتماعات قومی به افراد داده میشود و بدین ترتیب از بیرون و به دست نظام خویشاوندی تعیین میشود. در مقابل با پیدایش سبک زندگی مدرن، چارچوبهای سنتی هویت بخش کمرنگ شده و سبک زندگی مدرن باعث شکلکیری چالشهای هویتی شده است. این مقاله بهدنبال تبیین رابطه میان سبک زندگی و هویت قومی در استان لرستان است. مدل نظری این پژوهش برمبنای نظریه گیدنز، بوردیو و بودریار طراحی شده است. سبک زندگی به شکل دوگانة مدرن و سنتی در پنج بعد شامل الگوی فراغت، الگوی مصرف رسانه، الگوی بازنمایی بدن، الگوی خرید و الگوی تغذیه سنجیده شده است. همچنین هویت قومی در سه بعد ساکن در شهرهای خرم آباد، بروجرد، دورود و الشتر است و از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. نتایج بهدست آمده از روش مدلسازی معادلات ساختاری بیانگر این است که مدل نظری، برازش نسبتاً بالایی دارد و دادههای تجربی مدل نظری تحقیق را تأیید و پشتیبانی میکند. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان میدهد که سبک زندگی مدرن به شکل مستقیم 21/0- بر هویت قومی تأثیر منفی میگذارد و سبک سنتی بر عکس سبک مدرن، به صورت مستقیم 25/0 بر هویت قومی تأثیر مثبت میگذارد. علاوه بر آن سبک مدرن به شکل غیرمستقیم و از طریق دینداری 8/0- بر هویت قومی تأثیر منفی میگذارد و سبک سنتی به شکل غیرمستقیم و از طریق دینداری20/0 بر هویت قومی تأثیر مثبت میگذارد. فرهنگی، تاریخی و اجتماعی سنجیده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل جمعیت
هوشنگ نایبی؛ ستار محمدیتلور
دوره 14، شماره 4 ، دی 1392، ، صفحه 131-152
چکیده
این مقاله در پی نشان دادن تأثیر سبک زندگی در هویت اجتماعی است. چارچوب نظری آن استدلال نظری پیر بوردیو مبنی بر تعیینکنندگی سبک زندگی در ایجاد تمایز اجتماعی است. سبک زندگی شامل دو بعد مصرف فرهنگی و مدیریت بدن و بهصورت تیپولوژی دو وجهی جهانی محلی در نظر گرفته شده و هویت اجتماعی بهصورت سه هویت قومی و مذهبی و جهانوطنی در پیمایشی ...
بیشتر
این مقاله در پی نشان دادن تأثیر سبک زندگی در هویت اجتماعی است. چارچوب نظری آن استدلال نظری پیر بوردیو مبنی بر تعیینکنندگی سبک زندگی در ایجاد تمایز اجتماعی است. سبک زندگی شامل دو بعد مصرف فرهنگی و مدیریت بدن و بهصورت تیپولوژی دو وجهی جهانی محلی در نظر گرفته شده و هویت اجتماعی بهصورت سه هویت قومی و مذهبی و جهانوطنی در پیمایشی از نمونهای احتمالی از جوانان سنندج سنجیده شده است. نتایج بهدست آمده از روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان میدهد که دادههای تجربی مدل نظری مورد نظر را حمایت نمیکنند. بهعبارت دیگر بررسی تجربی انجام شده روابط مفروض بین مصرف فرهنگی و مدیریت بدن بهعنوان ابعاد سبکزندگی و هویت قومی، هویت مذهبی و هویت جهانوطنی بهعنوان ابعاد هویتاجتماعی را تأیید نمیکند. هرچند ارتباطی ضعیف بین متغیرهای مذکور برقرار است.
محمد اسماعیل ریاحی؛ زین العابدین جعفری
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1388، ، صفحه 55-86
چکیده
گرایش جوانان تحصیل کرده دانشگاهی به جنبشهای دینی جدید، در ایران امروز و با وجود حکومت دینی، پدیده نوینی است که در خور بررسی و مداقه علمی است. پژوهش حاضر به دنبال کشف میزان گرایش دانشجویان به جنبش های دینی جدید بوده و در صدد است تا برخی همبسته های اجتماعی این گرایش را نیز شناسایی و توصیف نماید. تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایش انجام ...
بیشتر
گرایش جوانان تحصیل کرده دانشگاهی به جنبشهای دینی جدید، در ایران امروز و با وجود حکومت دینی، پدیده نوینی است که در خور بررسی و مداقه علمی است. پژوهش حاضر به دنبال کشف میزان گرایش دانشجویان به جنبش های دینی جدید بوده و در صدد است تا برخی همبسته های اجتماعی این گرایش را نیز شناسایی و توصیف نماید. تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایش انجام گردیده و برای گرد آوری داده ها از پرسش نامه های خود اجرا استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق 147189 نفر از دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران در سال 1386بوده اند که با استفاده از شیوه ی نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای و بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه ای برابر با 400 نفر از آنان به عنوان پاسخگویان تحقیق انتخاب شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که 4/9 درصد از دانشجویان گرایش قوی نسبت به جنبشهای دینی جدید داشته اند، درحالی که 7/41 درصد از آنها دارای گرایش ضعیف بوده اند. تحلیل داده ها نشان می دهد که بالاترین میزان گرایش به جنبشهای دینی جدید در بین دانشجویانی مشاهده شده است که هنوز ازدواج نکرده بودند، به طور نیمه وقت شاغل بوده اند، در رشته های هنر و علوم انسانی تحصیل می کرده اند، جزو اقوام لر و ترک و کرد بوده اند، و والدین آنها به طبقات اجتماعی بالاتر متعلق بوده اند. همچنین، گرچه دختران دانشجو در مقایسه با پسران، گرایش بیشتری به جنبشهای دینی جدید داشته اند، این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نبوده است. در نهایت، نتایج آزمونهای همبستگی، حاکی از کشف رابطه معکوس و معنادار بین میزان دینداری و میزان گرایش به هویت قومی با میزان گرایش به جنبشهای دینی جدید بوده است. یافته های تحقیق حاضر بر توجه بیشتر به پدیده جنبشهای دینی جدید و ابعاد آن در ایران، از سوی پژوهشگران و دانشگاهیان و نیز سیاستگذاران اجرایی کشور دلالت می نماید.
ابراهیم حاجیانی
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1387، ، صفحه 143-164
چکیده
با توجه به دغدغهها و نگرانیهای موجود در خصوص تنوع فرهنگی و قومی در جامعه ایران و پیامدهای ناشی از آن، این مقاله که براساس یک طرح پژوهشی ملی تنظیم شده است به بررسی رابطه و نسبت گرایش به هویت قومی و گرایش به هویت ملی در میان اقوام ایرانی پرداخته است. براساس چارچوب تحلیلی انتخابشده که نظریه کنش متقابل نمادین و مشخصآ آرای مید و بلومر ...
بیشتر
با توجه به دغدغهها و نگرانیهای موجود در خصوص تنوع فرهنگی و قومی در جامعه ایران و پیامدهای ناشی از آن، این مقاله که براساس یک طرح پژوهشی ملی تنظیم شده است به بررسی رابطه و نسبت گرایش به هویت قومی و گرایش به هویت ملی در میان اقوام ایرانی پرداخته است. براساس چارچوب تحلیلی انتخابشده که نظریه کنش متقابل نمادین و مشخصآ آرای مید و بلومر میباشد، فرض اصلی این نوشتار آن است که هویت ایرانیان چندبعدی یا ترکیبی است و میان ابعاد یا منابع هویتبخش جامعه ایرانی تناقض، تعارض و ناسازگاری وجود ندارد، بلکه هویت جمعی فرهنگی جامعه ایرانی همزمان از چند منبع مختلف سرچشمه گرفته و بهدلیل خصلت تدریجی، تاریخی و استمراری بودن فرآیند تکوین هویتهای مختلف، آنها در شرایط سازگاری و انطباق با همدیگر قرار دارند. برای آزمون این فرض محقق از روش تحقیق پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده کرده است. واحد مشاهده فرد و واحد تحلیل 6 گروه عمده قومی (ایرانی) شامل کُردها، بلوچها، آذریها، عربها، ترکمنها و لرها بوده است. جمعیت آماری شامل افراد 18 سال به بالا ساکن 9 شهر بزرگ قومنشین کشور بوده و با روش نمونهگیری چند مرحلهای، موارد نمونه انتخاب شدهاند.
نتایج حاکی از آن است که هویت قومی و هویت ملی هر دو در میان اقوام ایرانی، بهطور توأمان، قوّت و برجستگی دارند و میان آنها رابطه تعارضآمیز و قطبی وجود ندارد. همچنین میتوان گفت میان ابعاد فرهنگی و اجتماعی هویت قومی و ابعاد فرهنگی (و تا حدودی اجتماعی) هویت ملی رابطه مثبت و قوی برقرار است اما ابعاد سیاسی این دو نوع هویت رابطه منفی با یکدیگر دارند.
غلامعباس توسلی؛ سیاوش قلی پور
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1386، ، صفحه 1-29
چکیده
این پژوهش، هویتِ فرهنگیِ قوم لک را در درون فرایندهای جهانی شدن مورد بررسی قرار داده و بر اساس ویژگی های اجتماعی و فرهنگی لک ها، جامعه مورد مطالعه را به چهار گونه ی شیعه سنتی، شیعه مدرن، اهل حق سنتی، اهل حق مدرن دسته بندی کرده است. با استفاده از روش «کیفی» و از طریق مشاهده، مصاحبه و بررسی اسناد اطلاعات لازم را در مورد گروهای فرهنگی ...
بیشتر
این پژوهش، هویتِ فرهنگیِ قوم لک را در درون فرایندهای جهانی شدن مورد بررسی قرار داده و بر اساس ویژگی های اجتماعی و فرهنگی لک ها، جامعه مورد مطالعه را به چهار گونه ی شیعه سنتی، شیعه مدرن، اهل حق سنتی، اهل حق مدرن دسته بندی کرده است. با استفاده از روش «کیفی» و از طریق مشاهده، مصاحبه و بررسی اسناد اطلاعات لازم را در مورد گروهای فرهنگی مذکورگردآوری نموده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که: لکها علیرغم تفاوت های فرهنگی که در میان خویشتن دارند، برخی خصیصه های فرهنگی مشترک دارند که مشخصا بیانگر هویت قومی آنهاست ؛ آنها بخش دیگری از هویت فرهنگی خود را به شیوه ای عام گرایانه بازسازی می کنند. یعنی با پذیرفتن عناصر مدرن و جهانی در کنار عناصر محلی و قدیمی، ترکیب ظریفی از امر محلی و جهانی را به وجود آورده اند؛ تمام عناصر فرهنگی در میان این قوم از قدرت هویت سازی همسانی برخوردار نیستند عناصری که در درون فرایندهای قدرت، تفاوت و مقاومت قرار می گیرند توان هویت سازی بالاتری دارند.
عبدالرضا نواح؛ سید مجتبی تقوینسب
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1386، ، صفحه 122-140
چکیده
رابطه فرهنگهای محلی و فرهنگ عمومی یا رسمی یک کشور ازجمله مسائل بسیار مهم و قابل توجه در هر جامعهای است. تعامل خردهفرهنگهای یک جامعه و ارتباط آن با فرهنگ رسمی کشور تأثیرات شگرفتی بر فرآیند جامعهپذیری فرد دارد و عدم انسجام میان این فرهنگها، تعارضات و تضادهای درونی فراوانی را در کنشگران ایجاد میکند. این پژوهش که در میان اعراب ...
بیشتر
رابطه فرهنگهای محلی و فرهنگ عمومی یا رسمی یک کشور ازجمله مسائل بسیار مهم و قابل توجه در هر جامعهای است. تعامل خردهفرهنگهای یک جامعه و ارتباط آن با فرهنگ رسمی کشور تأثیرات شگرفتی بر فرآیند جامعهپذیری فرد دارد و عدم انسجام میان این فرهنگها، تعارضات و تضادهای درونی فراوانی را در کنشگران ایجاد میکند. این پژوهش که در میان اعراب استان خوزستان انجام گرفته است، بهدنبال طرح این مسئله است که احساس محرومیت نسبی در میان اعراب استان خوزستان چه تأثیری بر هویت ملی و هویت قومی آنها میگذارد و نهایتآ اینکه بین هویت ملی و هویت قومی چه رابطهای وجود دارد. یافتههای این پژوهش نشان که با افزایش احساس محرومیت نسبی، هویت قومی در میان مردم عرب این استان تشدید شده و در پی آن برخی جنبههای هویت ملی آنان کاهش مییابد؛ بنابراین، یافتههای تحقیق نشان میدهد که بین هویت قومی و هویت ملی اعراب استان خوزستان رابطه معکوسی وجود دارد. شایان ذکر است که در این تحقیق هویت قومی با توجه به ابعاد سه گانه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن مورد سنجش قرار گرفته است.