امید قادرزاده؛ دنیا محمدی
چکیده
با وجود پیوند دین و سیاست در دوره جمهوری اسلامی و مشارکت فعالانه ی روحانیان اهل تشیع در سیاست، کنش ورزی سیاسی روحانیان اهل سنت در کُردستان وجوه متفاوتی پیدا کرده است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا با واکاوی تجربه و درک نمونه ای از روحانیان اهل سنت سنندج به شناسایی شکلهای کنش ورزی سیاسی روحانیان، بسترهای موجود موثر ...
بیشتر
با وجود پیوند دین و سیاست در دوره جمهوری اسلامی و مشارکت فعالانه ی روحانیان اهل تشیع در سیاست، کنش ورزی سیاسی روحانیان اهل سنت در کُردستان وجوه متفاوتی پیدا کرده است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا با واکاوی تجربه و درک نمونه ای از روحانیان اهل سنت سنندج به شناسایی شکلهای کنش ورزی سیاسی روحانیان، بسترهای موجود موثر و پیامدهای آن بر زندگی فردی و اجتماعی بپردازد. این پژوهش، با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شده است و طی آن با 27 نفر از روحانیان سنندج مصاحبه بعمل آمده است. نتایج پژوهش مبیّن آن است که بسترهایی چون «محرومیت از شهروندی و حقوق اجتماعی»، «اختلال روابط نهادی»، «زوال مدارای مذهبی و هویتی»، «بیاعتمادی سیاسی» و «محدودیت منابع در دسترس» عرصه را برای کنش ورزی سیاسی روحانیان و ائمه جماعت در سنندج محدود ساخته است.از اینرو، تجربه و درک روحانیان با احساس بیقدرتی سیاسی همراه بوده است و بهرغم دغدغههای سیاسی و تأکید بر تشکل یابی سیاسی به مثابه ضرورت فعالیت سیاسی، آنها از مجاری نهادی برای پیگیری مطالبات ناامید بوده و به لحاظ سیاسی منزوی و با ناامیدی از صندوق رأی، به کنش های فرهنگی روی آورده اند. کنش ورزی سیاسی برای روحانیان پیامدهایی چون «محرومیت اجتماعی»، «وابستگی به مردم» و «زوال اعتماد عمومی» به همراه داشته است که ناظر بر مقوله ی هسته ی «اختلال و نابرابری در شناسایی» است.
امید قادرزاده؛ بهروز محمدی
دوره 18، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 143-166
چکیده
جماعت دعوت و اصلاح، یکی از جریانهای مذهبی فعال در کردستان بهشمار میرود. این جماعت، جزو معدود جریانهای مذهبی فعال در کردستان است که در کنار فعالیتهای دینی، فرهنگی و تربیتی، قائل به کنشورزی سیاسی درچارچوب نظام سیاسی حاکم بر ایران است. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک اعضای جماعت دعوت و اصلاح از کنشورزی ...
بیشتر
جماعت دعوت و اصلاح، یکی از جریانهای مذهبی فعال در کردستان بهشمار میرود. این جماعت، جزو معدود جریانهای مذهبی فعال در کردستان است که در کنار فعالیتهای دینی، فرهنگی و تربیتی، قائل به کنشورزی سیاسی درچارچوب نظام سیاسی حاکم بر ایران است. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک اعضای جماعت دعوت و اصلاح از کنشورزی سیاسی، به روش نظریه زمینهای با 30 نفر از اعضای فعال و با سابقه حداقل7 سال عضویت در این جریان مذهبی مصاحبة نیمهساخت یافته بهعمل آمد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که اعضای جماعت، در مواجهه با زمینههایی چون هویتخواهی قومیِ احزاب ناسیونالیست کُرد، ضعف جایگاه دین در کردستان، تضاد فرهنگی در کردستان، قدرت نازل اهل سنت در ایران به کنشورزی سیاسی روی میآورند. در این میان، مدرنیته و چارچوبهای قانونی نظام جمهوری اسلامی بهمثابه زمینۀ تسهیلگر، و موفقیت اسلامگرایان درکشورهای اسلامی،و فعالیت جریانهای اسلامی در کردستان به عنوان شرایط مداخلهگر عمل نمودهاند. اعضای جماعت دعوت و اصلاح در مواجهه با زمینههای مذکور به راهبردهایی چون همگرایی و کنش در چارچوب قانون اساسی، تمایزبخشی از دیگر گروهها و جریانهای اسلامی، و مواجهه با ایدئولوژیهای سیاسی غربی(از تقابل تا تعامل) متوسل شدهاند. یافتههای میدانی مؤید آن است که کنشورزی سیاسی در میان اعضای جماعت دعوت و اصلاح نمودهای متنوعی بهخود گرفته است که در ذیل سه سنخ «سنتگرایی جدید»، «تجددگرایی میانهرو» و «تجددگرایی» قابل دسته بندی است.
سید حسین سراجزاده؛ امید قادرزاده؛ جمیل رحمانی
دوره 15، شماره 4 ، دی 1393، ، صفحه 3-29
چکیده
پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به مطالعهی رابطة قومگرایی و مذهب در میان کُردهای ایران بپردازد. روش شناسی پژوهش، کیفی است و دادههای کیفی در این مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل یافتهها از روش نظریه زمینهای استفاده شده است. بر اساس روش نمونهگیری کیفی/ هدفمند ...
بیشتر
پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به مطالعهی رابطة قومگرایی و مذهب در میان کُردهای ایران بپردازد. روش شناسی پژوهش، کیفی است و دادههای کیفی در این مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل یافتهها از روش نظریه زمینهای استفاده شده است. بر اساس روش نمونهگیری کیفی/ هدفمند و معیار اشباع نظری 31 نفر از کُردهای شیعه و سنی ساکن شهرستانهای مختلف استان کرمانشاه در این مطالعه شرکت کردند و درک وتفسیر آنها نسبت به پدیدهی قومگرایی و ارتباط آن با مذهب مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. دادههای گردآوری شده در قالب 53 مفهوم اساسی، 14 مقولة عمده و نهایتا دو مقولة هسته کدگذاری و تحلیل شدند. برای کُردهای سنی 28 مفهوم بهدست آمد که به 7 مقوله اصلی شامل، هویت یکپارچة کُردی، نارضایتی از دولت، تلقی سکولار از دین، ارجحیت قومیت بر مذهب، بیگانگی با هویت ایرانی، حق تعیین سرنوشت و نقش نخبگان قومی تقلیل یافته و یک مقولة هسته تحت عنوان «ناسیونالیسم کُردی سکولار» برای آن تعیین شده است.
همچنین برای کُردهای شیعه 25 مفهوم بهدست آمد که به 7 مقوله اصلی شامل، هویت قومی کُردی، هویت ملی ایرانی، نارضایتی از دولت، سازگاری مذهب و قومیت، تاکید بر حقوق فرهنگی قوم کُرد،تلقی سکولار از دین و فقدان آگاهی تاریخی تقلیل یافته و یک مقولة هسته تحت عنوان «قومگرایی فرهنگی» برای آن تعیین شد.
مقایسة مقولات بهدست آمده از دو گروه مصاحبه شوندگان سنی و شیعه نشان میدهد که در مورد دو مقولة «نارضایتی از دولت» و «تلقی سکولار از دین» دارای تشابه هستند و در سایر موارد همچون طرز تلقی نسبت به هویت کُردی، هویت ایرانی و رابطهی مذهب و قومیت دارای تفاوتهای اساسی میباشند.
امید قادرزاده؛ کامیار پیری
دوره 15، شماره 1 ، فروردین 1393، ، صفحه 3-29
چکیده
طی چند سال اخیر خودکشی در میان جوانان آبدانان رشد فزایندهای بهخود گرفته است. توصیف تجربه و درک از خودکشی و جهان پدیداری و پیامدهای این اقدام جهت شناخت زیست جهان جوانان این منطقه از اهمیت بهسزایی برخوردار است. روششناسی پژوهش حاضر کیفی است و از پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی برای انجام عملیات میدانی تحقیق و جهت تجزیه و تحلیل ...
بیشتر
طی چند سال اخیر خودکشی در میان جوانان آبدانان رشد فزایندهای بهخود گرفته است. توصیف تجربه و درک از خودکشی و جهان پدیداری و پیامدهای این اقدام جهت شناخت زیست جهان جوانان این منطقه از اهمیت بهسزایی برخوردار است. روششناسی پژوهش حاضر کیفی است و از پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی برای انجام عملیات میدانی تحقیق و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش کلایزی استفاده شده است. یافتههای بهدست آمده از تجربۀ زیستۀ اقدام کنندگان به خودکشی، نشان از درک خودکشی بهمثابه تسهیلگری، سنت گریزی و واقعیت گریزی دارد. بههمین جهت، احساس و درک متفاوتی نسبت به این اقدام در افراد مورد بررسی شکل گرفته است که دامنۀ آن از پذیرش تا طرد خودکشی در نوسان است. تجربه و درک شرکتکنندگان از جهان پدیداری، بر ناامیدی و تداوم سختیها دلالت دارد. این اقدام پیامدها و آثار متفاوتی بر بدن زیستمند آنها برجای گذاشته است که در ذیل دو مضمون کلی «شکنندگی بدن جسمانی» و «انزوای بدن پدیداری» قابل دستهبندی است. برساختههای معنایی حکایت از آن دارد که اقدامکنندگان به خودکشی در حال تجربۀ زیست جهان پیچیده، ناامن و دشواری هستند
امید قادرزاده؛ کامیار پیری
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 3-29
چکیده
طی چند سال اخیر خودکشی در میان جوانان آبدانان رشد فزایندهای بهخود گرفته است. توصیف تجربه و درک از خودکشی و جهان پدیداری و پیامدهای این اقدام جهت شناخت زیست جهان جوانان این منطقه از اهمیت بهسزایی برخوردار است. روششناسی پژوهش حاضر کیفی است و از پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی برای انجام عملیات میدانی تحقیق و جهت تجزیه و تحلیل ...
بیشتر
طی چند سال اخیر خودکشی در میان جوانان آبدانان رشد فزایندهای بهخود گرفته است. توصیف تجربه و درک از خودکشی و جهان پدیداری و پیامدهای این اقدام جهت شناخت زیست جهان جوانان این منطقه از اهمیت بهسزایی برخوردار است. روششناسی پژوهش حاضر کیفی است و از پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی برای انجام عملیات میدانی تحقیق و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش کلایزی استفاده شده است. یافتههای بهدست آمده از تجربۀ زیستۀ اقدام کنندگان به خودکشی، نشان از درک خودکشی بهمثابه تسهیلگری، سنت گریزی و واقعیت گریزی دارد. بههمین جهت، احساس و درک متفاوتی نسبت به این اقدام در افراد مورد بررسی شکل گرفته است که دامنۀ آن از پذیرش تا طرد خودکشی در نوسان است. تجربه و درک شرکتکنندگان از جهان پدیداری، بر ناامیدی و تداوم سختیها دلالت دارد. این اقدام پیامدها و آثار متفاوتی بر بدن زیستمند آنها برجای گذاشته است که در ذیل دو مضمون کلی «شکنندگی بدن جسمانی» و «انزوای بدن پدیداری» قابل دستهبندی است. برساختههای معنایی حکایت از آن دارد که اقدامکنندگان به خودکشی در حال تجربۀ زیست جهان پیچیده، ناامن و دشواری هستند.