تقی آزاد ارمکی؛ علی محمد حاضری؛ علی ساعی؛ فرهاد نصرتی نژاد
چکیده
این پژوهش به چرایی اهمیت یافتن هویت ملی در دولت پهلوی، برجسته شدن عناصر باستانی هویت ایران و به حاشیه راندن عناصر اسلامی هویت ایرانی در دوره پهلوی اول با رویکردی تاریخی پرداخته است. نتایج نشان میدهد که ادغام ایران در نظام جهانی و ضرورت دولتسازی به شیوه مدرن و در نتیجه اهمیت یافتن هویت ملی در این شکل از دولت، موجب توجه کانونی به ...
بیشتر
این پژوهش به چرایی اهمیت یافتن هویت ملی در دولت پهلوی، برجسته شدن عناصر باستانی هویت ایران و به حاشیه راندن عناصر اسلامی هویت ایرانی در دوره پهلوی اول با رویکردی تاریخی پرداخته است. نتایج نشان میدهد که ادغام ایران در نظام جهانی و ضرورت دولتسازی به شیوه مدرن و در نتیجه اهمیت یافتن هویت ملی در این شکل از دولت، موجب توجه کانونی به مقوله هویت ملی در این دوره شد. اما از آنجا که نیروهای اجتماعی مهمی قدرت دولت را در این برهه تاریخی به چالش میکشیدند، سیاستهای هویتی دولت به گونهای سامان یافت تا در برساخت هویت ملی عناصری از هویت سراسری تاریخی ایرانی که نشانگر هویتی نیروهای اجتماعی یاد شده بود، کنارگذاشته و عناصری انتخاب شود که به نوعی در تضاد با نشانگان هویتی نیروهای یاد شده بود. از این رو، سیاستهای هویتی دولت در این دوره بیشتر از آن که منطق ایدئولوژیک داشته و ناشی از ایدئولوژی دولت باشد، در راستای منافع دولت و به ضرر نیروهای اجتماعی رقیب، خصوصاً روحانیت و سران ایلات و عشایر، تدوین شده است.
علی محمد حاضری؛ مرضیه حاجیهاشمی
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1393، ، صفحه 87-125
چکیده
آنچه در این مقاله، مورد مطالعه و پژوهش است، اندیشههای سیاسی و اجتماعی برگرفته از آثار مستقیم چهار چهره شاخص بنیادگرایی دینی در ایران معاصر است تا بتوان بر اساس روش تحلیل تماتیک به الگویی دست یافت که بیانگر مؤلفههای نظری این طیف از اسلامگرایی سیاسی با رویکردی کاملاَ بومی باشد. در این مجال دادههای متنی، مورد توصیف، سازماندهی ...
بیشتر
آنچه در این مقاله، مورد مطالعه و پژوهش است، اندیشههای سیاسی و اجتماعی برگرفته از آثار مستقیم چهار چهره شاخص بنیادگرایی دینی در ایران معاصر است تا بتوان بر اساس روش تحلیل تماتیک به الگویی دست یافت که بیانگر مؤلفههای نظری این طیف از اسلامگرایی سیاسی با رویکردی کاملاَ بومی باشد. در این مجال دادههای متنی، مورد توصیف، سازماندهی و سپس تفسیر قرار میگیرد، به گونهای که دادههای متنی ابتدا تنظیم و سازماندهی میشوند تا مقولههای هر اندیشه به طور مجزا از دادههای متنی به نظم درآمده، ظاهر شوند و بعد از تعیین مقولات مشترک، حمایت تماتیک یا موضوعی از آنها به عمل آید. این فرآید تا اشباع تماتیک، ادامه دارد و سپس در نهایت یک الگوی تماتیک بومی از بنیادگرایی در ایران ارائه و تفسیر میشود که بیانگر مؤلفههای اندیشههای این طیف از نخبگان و کنشگران سیاسی و اجتماعی در عرصه تحولات ایران معاصر است و به این مفهوم در حوزه جامعه شناسی سیاسی ایران، معنا میبخشد.
علی محمد حاضری؛ اسماعیل رضاپور
دوره 14، شماره 4 ، دی 1392، ، صفحه 35-62
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر نوع رابطه معلم- دانشآموز و میزان سرمایه فرهنگی بر بروز مقاومت دانشآموزان در برابر هنجارهای رسمی مدرسه میپردازد. بر اساس دیدگاه چپ گرایانی چون آلتوسر نظام آموزش و پرورش ابزار ایدئولوژیکی دولت به حساب میآید و ساختارهای نظام حاکم را بازتولید میکند، اما به عقیده متفکران انتقادی تعلیم و تربیت، اغلب ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر نوع رابطه معلم- دانشآموز و میزان سرمایه فرهنگی بر بروز مقاومت دانشآموزان در برابر هنجارهای رسمی مدرسه میپردازد. بر اساس دیدگاه چپ گرایانی چون آلتوسر نظام آموزش و پرورش ابزار ایدئولوژیکی دولت به حساب میآید و ساختارهای نظام حاکم را بازتولید میکند، اما به عقیده متفکران انتقادی تعلیم و تربیت، اغلب در برابر برنامههای ارائه شده از سوی نظام، مقاومت دانشآموزان بروز میکند و در همین نظام امکان رهایی نیز فراهم میشود. در این میان نوع تعامل بین معلم و دانشآموز و میزان برخورداری از سرمایه فرهنگی میتواند در بروز مقاومت دانشآموزان در برابر هنجارهای مدرسه تأثیرگذار باشد. این مطالعه به صورت پیمایش انجام گردید و جامعه آماری پژوهش حاضر دانشآموزان پسر دبیرستانی شهر تهران بودند که با حجم نمونه 310 نفر انتخاب شدند. یافتههای این تحقیق نشان داد که رابطه بین دو متغیر نوع رابطه معلم- دانشآموز و بروز مقاومت معنی دار میباشد، بر این اساس فرضیه اول تحقیق تیید گردید. در رابطه با فرضیه دوم، نتایج به دست آمده از تحلیل دو متغیره حاکی از آن است که بین دو متغیر سرمایه فرهنگی دانشآموز و بروز مقاومت رابطه معناداری برقرار است. تحلیل رگرسیونی نشان داد که نوع رابطه معلم- دانشآموز از بین متغیرهای مستقل پژوهش تأثیر قوی تری را بر متغیر وابسته داشته است.
علی محمد حاضری؛ محمد عاملی
دوره 8، شماره 4 ، دی 1386، ، صفحه 54-75
چکیده
تبین های فرهنگی انقلاب اسلامی به تعبییری از مهترین تبیین های بکار رفته در باب انقلاب اسلامی محسوب میشوند.چراکه به اذعان بساری از نظریه پردازان اجتماعی(جان فوران،تدا اسکاچپول،میشل فوکو، مانوئل کاستلز،آنتونی گیدنز....)مهمترین خصیصه انقلاب ایران برجسته بودن نقش متغیرهای فرهنگی اعم از ایدئولوژی،رهبری،مذهب(تشیع)گفتمان سیاسی_اسلامی.....در ...
بیشتر
تبین های فرهنگی انقلاب اسلامی به تعبییری از مهترین تبیین های بکار رفته در باب انقلاب اسلامی محسوب میشوند.چراکه به اذعان بساری از نظریه پردازان اجتماعی(جان فوران،تدا اسکاچپول،میشل فوکو، مانوئل کاستلز،آنتونی گیدنز....)مهمترین خصیصه انقلاب ایران برجسته بودن نقش متغیرهای فرهنگی اعم از ایدئولوژی،رهبری،مذهب(تشیع)گفتمان سیاسی_اسلامی.....در آن است.اما به لحاظ نظری این دسته از تبیینها خود متاثر از جریانهای نظری متعددی هستند که در بطن سنتهای مختلف جامعه شناسی وجود داشته و دارد.در این نوشتار سعی شده با در نظر گرفتن دوگانگی ساختار و عاملیت به بررسی نظریه شناختی آن دسته از تبیین هایی در حوزه انقلاب اسلامی بپردازیم که مشهور به تبیینهای فرهنگی هستند.از این رو در ابتدا سعی خواهد شد با گشایش یک بحث نظری به ماهییت روش فرانظری پرداخته و سپس با در نظر داشتن منطق موجود دراین روش به دسته بندی های مختالفی اشاره شود که در آن انواع تبیین های انقلاب به لحاظ نظری گونه شناسی شده است.در گام بعدی لازم است با ارائه یک تعریف از تبیین های فرهنگی به احصاء آن دسته از نظریاتی پرداخته شود که مشهور به تبیینهای فرهنگی هستند.در نهایت میزان گرایشات ساختار گرایانه و عاملیت گرایانه در آنها مشخص خواهد شد.