جمال محمدی؛ ابوعلی ودادهیر؛ فردین محمدی
دوره 13، شماره 4 ، دی 1391، ، صفحه 1-23
چکیده
بحث محوری این مقاله مطالعه مناسبات بین سرمایه فرهنگی و سبکِ زندگی در میان طبقه متوسط شهر سنندج است. پیشفرض نظری طرح چنین مسئلهای این است که سبک زندگی به فراخور نوع و میزان سرمایه فرهنگی سامان مییابد. سبک زندگی همچنین نقشی اساسی در برساختن هویتها، معناها، نگرشها، انتخابها، ذائقهها و رفتارها دارد. چارچوب نظری این مطالعه ...
بیشتر
بحث محوری این مقاله مطالعه مناسبات بین سرمایه فرهنگی و سبکِ زندگی در میان طبقه متوسط شهر سنندج است. پیشفرض نظری طرح چنین مسئلهای این است که سبک زندگی به فراخور نوع و میزان سرمایه فرهنگی سامان مییابد. سبک زندگی همچنین نقشی اساسی در برساختن هویتها، معناها، نگرشها، انتخابها، ذائقهها و رفتارها دارد. چارچوب نظری این مطالعه تلفیقی است از آراء پیر بوردیو، دیوید چینی، میشل سوبل و آنتونی گیدنز. جامعه آماری مورد مطالعه طبقه متوسط شهر سنندج است که نمونهای بر اساس قشرهای درونی آن مانند فرهنگیان، کارمندان، پزشکان، مغازهداران و گروههایی جز آنها انتخاب شدهاند. فن گردآوری دادهها پرسشنامه بود که با استفاده از نمونهگیری خوشهای تصادفی در میان 320 نفر از پاسخگویان سنندجی توزیع گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین سرمایه فرهنگی و اَشکال آن با سبک زندگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین در بین اَشکال مختلف سرمایه فرهنگی نوع «سرمایه فرهنگی تجسمیافته» دارای بیشترین رابطه با سبک زندگی است. یعنی، با افزایش سرمایه فرهنگی، سبک زندگی افراد پیچیدهتر میگردد. از دیگر نتایج تحقیق نقش سرمایۀ فرهنگیِ نهادی است که در پیوندی دیالکتیکی با سرمایه اقتصادی سایر سرمایههای فرهنگی و در نتیجه سبک زندگی را تعیین میکند. در رابطه با متغیرهای زمینهای نتایج تحقیق نشان میدهد در خصوص سبک زندگی و سرمایه فرهنگیِ طبقۀ متوسطِ نوظهور سنندج، در میان متغیرهای زمینهای، متغیر تحصیلات نقشی اساسی در فراهم ساختن زمینه برخورداری از سرمایهها و نوع و میزان مصرف فرهنگی دارد. طبقه متوسطِ نوظهور شهر سنندج ماهیّتی دولتی- خدماتی دارد که متغیر سن نوظهور بودن آن را تبیین میکند.
غلامعباس توسلی؛ ابوعلی ودادهیر
دوره 10، شماره 4 ، دی 1388، ، صفحه 1-35
چکیده
نظریه جامعه ریسک یا بیمزده یکی از با نفوذترین نظریههای جامعهشناسی معاصر است که اصول و شاکله شمار زیادی از تبیینها، مدلها و تحلیلهای علمی را از رخدادهای محیطی و بوم شناختی گرفته تا وقایع و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو دهه گذشته یا بیشتر فراهم کرده است. این نظریه و مفاهیم مرتبط با آن هر چند که در اوان نضج خود بیشتر به ...
بیشتر
نظریه جامعه ریسک یا بیمزده یکی از با نفوذترین نظریههای جامعهشناسی معاصر است که اصول و شاکله شمار زیادی از تبیینها، مدلها و تحلیلهای علمی را از رخدادهای محیطی و بوم شناختی گرفته تا وقایع و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو دهه گذشته یا بیشتر فراهم کرده است. این نظریه و مفاهیم مرتبط با آن هر چند که در اوان نضج خود بیشتر به یک مانیفیست اکولوژیکی و محیطزیستگرایانه شبیه بود، معالوصف به دلیل همنوایی با مفاهیم و یا نظریات مرتبطی مانند جهانیشدن، مدرنیتة متأخر یا باز اندیشانه یا مدرنیته به مثابه پروژهای ناتمام و جز آنها، تدریجاً توجه بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران علوم سیاسی، جامعهشناسی، بومشناسی، اقتصاد و حتی مطالعات علم و تکنولوژی(STS) را به خود جلب کرد. این مقاله تلاش میکند ضمن بازنگری کلی در نظریه جامعة و فرهنگ بیمزده، دلالتها و کاربردهای خاص آن را در مناسبات دانش و سیاست به تفکیک زمانی قبل و بعد از حادثه تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 مورد توجه قرار دهد. فرض بر این است که پس از حادثه 11/9 و به نوعی گسترش حملات تروریستی در جهان و با تبدیل زیستمحیط به مثابه مسأله اجتماعی جهانی، مفهوم بیمزدگی یا ریسک و به تبع آن نظریه جامعه و فرهنگ بیمزده بیش از پیش جهانی شده است، بطوریکه اولریش بِک، در حد مقام یک پیامآور یا پیشگوی نهیبزننده ارتقاء یافته است. به تصوّر ما، جامعه جهانی پس از 11/9 دیگر صرفاً جامعهای با فرهنگ بیمزده و یا در معرض بیم (Risky) نیست، بلکه به یک جامعة بیمزده نظارتی یا حراستی(Surveillance-risk Society) بدل شده است که در آن میتوان از جهانیشدن جدّی و چندلایة بیم سخن به میان آورد. بیشک اِعمال قدرت، حاکمیت و نظارت در یک جامعه و فرهنگ بیمزدة نظارتی، حتی در منزویترین و سنتیترین کشورهای دنیا، متفاوت از شرایط قبل از حادثه 11/9 خواهد بود؛ دنیایی که به شکل منحصر به فردی از حیث تاریخی شاهد تلفیق پیچیده جامعه جهانی بیمزده با جامعه جهانی نظارتی (تحت دیدهبانی) و بسط ابزارهای مراقبت و رصد درونی بر شهروندان است.